زخم عمیقی نشاند بر دل و جانم رفیق
غم بسرایم دگر از ته دل زان رفیق
حیف تلف شد زمان بر همه وهم وخیال
سیرت زیبا ندید چشم سیاهان رفیق
دزد شدم حیله گر گفت و خطابم بکرد
یا ز سر بغض بود یا که حسود آن رفیق
خاطره ام رنجه یافت از غم بود و نبود
جام شکر ریز را سنگ بزد آن رفیق
گر که هوا ابری است باز زمین پر ز نور
شب شد و اختر نشان نیست کسی آن رفیق
۲۱/۶/۱۳۹۹
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 28 مهر 1400 21:08
لطیف و دلنشین
علی آقا اخوان ملایری 29 مهر 1400 13:07
درودها بر شما استاد و شاعر گرامی
عالیست
قلمتان نویسا