- نا ممکن:
مفلوجی را،
- دوچرخه دادن!
کوری را،
- آیینه دادن!
باغبانی را،
- تبر هدیه بردن!
چیزی شبیه همینهاست،
- دل بریدن از تو!!!
ــــــــــــــــــــــــــــــــ
- بلوغ یک حس:
دلتنگیهایم قد کشیدهاند!
-- پا گرفته اند وُ،
راه می روند.
گاهی پیش،
گاهی پشت سر امّا؛
همیشه با مناند...
♡
پس؛
-- کجائی نازنین!؟
#سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)
#هاشور_در_هاشور
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 07 بهمن 1399 10:28
درود بر شما
رضا زمانیان قوژدی 07 بهمن 1399 12:42
سلام استاد فلاحی نازنین
زیبا و دلنشین، مثل همیشه
بمانید
ناهید فتحی 11 بهمن 1399 00:15
عالی سروده اید
موفق باشید