عشق یعنی
عشق یعنی بی سبب گریان شدن
مبتلای درد بی درمان شدن
عشق یعنی با جنون همسایگی
عشق یعنی روز و شب دلدادگی
عشق یعنی بوسه از نو خواستن
ساعتی صد بار دل را باختن
عشق یعنی بوی دریا، بوی خاک
عشق یعنی دم به دم اندوهناک
عشق یعنی بی سر و سامان شدن
ترک تن کردن، تماما جان شدن
عشق یعنی عقل را گردن زدن
بر در قلب نگاری در زدن
عشق یعنی سوختن با یک نگاه
عشق یعنی حسرت و لبخند و آه
عشق یعنی ناخوشی اندر خوشی
عشق یعنی مستی و گردن کشی
عشق یعنی ضجّه های نیمه شب
در غیابش لرز باشد یا که تب
عشق یعنی سوختن مانند شمع
عشق یعنی انزوا در بین جمع
عشق یعنی ردّ پای بی کسی
عشق یعنی یک بغل دل واپسی
عشق یعنی اشک های بی صدا
عشق یعنی سمبل مهر و وفا
عشق یعنی همدم و کاشانه ای
عشق یعنی طالب افسانه ای
عشق یعنی سر به صحراها زدن
عشق یعنی محو فرداها شدن
عشق یعنی گونه بارانی شدن
صاحب لب های طوفانی شدن
عشق یعنی راحتی باشد حرام
از لب معشوق برگیری تو کام
عشق یعنی عاشقی در یک کلام
عشق یعنی بهر معشوقه غلام
پایان قسمت اول ...ادامه دارد
#علی_احمدی_بابک_حادثه
#منظومه_مهتابی
#عشق_یعنی
تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 4
عباس ذوالفقاری 23 اسفند 1398 19:02
سلام علی جان.خوبی؟ صحبت از زلف یار همیشه هست و تا ابد و تو از دریجه ی جدیدی نگاه کردی....عالی
علی احمدی 24 اسفند 1398 00:02
بیکرانه درودها استاد ذوالفقاری والاقدر بنده نوازی فرمودید
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 08 فروردین 1399 13:06
درود ها
علی احمدی 23 فروردین 1399 02:03
درود به وقار و ابهت و شرافت و فروتنی شما استاد انصاری نازنینم و الگوی وارستگی بنده حقیر
بنده نوازی فرمودید استاد