تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسن  مصطفایی دهنوی

ای برادر در جوانـی علم و دانش را بیـار علم و دانش درجوانی نیک و تَر آید به کار درجوانی علم ودانش باعث خوشبختی است می شود از علم و دانش نوجوان پرهیزکار ٭٭٭ دلیــل هـر دل ...

ادامه شعر
jalal babaie

قبل از آمدن استاد بیرون کلاس. دیدم آن کس که از عشق همیشه برایم می گفت.خنجر زهر آلود نفرت را در چشمانش می دیدم.دخترک بیچاره با چهره ی معصومش از راه رسید.بعید بود دوستم چنین بی رحم شده باشد.باید کسی او ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

راه خدا پرسـتــی ،فقر است و تنگ دستـــی در راه خود نمایی، نـتوان خــدا پرستـــی ای آدم هـوسبــاز ،در راه آن هوسهـــا راه خــدا نپویی ، پـویی راه و رسم پستــی ٭٭٭ راه ...

ادامه شعر
علی ناب

سوادم گمشده یاران همین دیروز زیر باران نمیدانم کجا رفته که تا حالا بر نگشته حتما نم کشیده الان چون من الان شدم حیران همه چیز رفته از یادم الان غمگینم یا شادم فکر میکنم الان شادم چون سواد رفته ...

ادامه شعر
محمد مولوی

پنجشنبه ها به قبرستان روستا می روم مرسوم است از خانه زیاد دور نیست نه برای فاتحه به مردگان بلکه برای دیدن زندگان برای تماشای مردگان زنده که در میان قبر راه می روند چند ثانیه در کنار سنگ قبری مکث می...

ادامه شعر
ادریس علیزاده

قصد من از شعر بر آن شد ورود آن چه که دل دادگی ام می سرود حال من از دلبر و درد فراق وصف همان عاشق یکرنگ بود بی خبر از دشمن در خانه ام قصد ، حفاظت شدنم از شنود آنچه ولی من از آن ترس داشت وسعت دنیای م...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

هـدایــت گریــهای حــق را نگـــر هدایـــت کنـــد آدم از یـــکدیـــگر هدایـــت کنـــد آن بــه ترتیـــب خاص بـه هـر خاص و عـامــی ، نیــکو سِیـــَر ٭٭٭ ...

ادامه شعر
jalal babaie

چند لحظه ی پیش زلزله زد به گیلان.آن است نشانه ی ز یزدان.چون زلزله نشانه ی خدا است.شیطان صفت،راه او ز این راه جدا است.ترساندو پیچاند آن زمین ومردمان.تا آن نشانه ی خداوند پیدا شود در جهان.سجده به خدا ه...

ادامه شعر
محمدکاظم پرستش

دلم نزد بهاار است و تنم همچون خزان گشته زمستان را به سر آور که رگبارش روان گشته اگر بینی تو سودا را که اندر سر فغان دارد چه دانی داغ صفرا رزا که اندر دل نهان گشته اگر خواندی و درماندی ز فهم و درک اشعا...

ادامه شعر
علی ناب

به سلامت سلامت .به‌ صداقت کلامت. به امید. آرزویت. نگهی بسوی. رویت من و این ستاره هرشب سر راه تو نشستیم من و ماه پاره هرشب انتظار تو نشستیم دل ما اسیردرده دنبال کسی‌می‌گرده شبها تا سحر بیداره صبح...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

پــســر گــر لجـاجـت کنـــد بـا پـــدر بـه هــر جــا رَوَد می شــود دربـدر اگـر پـنـــد دانــــا پـــــدر نـشـنــــود بـه خـاک مذلـــت شـــود غـوطــه...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

بـُوَد دیــن حـق ،بــــهتر از انگبـیـــن چـه شیـرین و باشـد بــر این مـسلـمـیـــن فـضــای زمیــن را تـوانـــد گرفـــت هـمه مُـلک دنیــــا و روی زمـیــــ...

ادامه شعر
عباس پاریزی

چــه آوردم در این دنیـــا بجـز آزردنِ دلهـــــا ؟ چـه آوردم در این دنیا بجز مرز آفرینی ها ؟ چه آوردم در این دنیا بجز وعده به ترس و بیـم ؟ چــرا باد امتیا...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

پــدر تـربـیـــت گر نـمایـــد پـســـر هـدایــت گــری می بُـوَد ، آن پـــدر پــســرهای خــود گر هـدایـــت کنــــد پـســرهــــا بـپـویـنــــد ره دادگـ...

ادامه شعر
jalal babaie

غرور اگر شیطان به آن دمد.رسوایی عالم به پا کند.فتنه به پا کند و می تازد.با این غرور شیطان به خود می بالد.این ملک وپول ودارایی وخانه.چشمی به هم زنی تو را خالی کند شانه.رسوا کند چنان تو را غرور.آن گونه ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

جانـا بیــا به نظم و نظام جهـان بکوش زآن نظم و زآن نظام ، لباس هنـر بـپوش نظـم و نظام باعث آسـودگــی بُــوَد آسـودگــی خـلق به تـو می زند سروش ٭٭٭ از نظ...

ادامه شعر
حافظ کریمی

نشانی، نشان .یکی شد رو سیاه و داشت ظلمت دگر شد رو سفید و کاشت رحمت یکی تسلیم و شد تکریمِ خالق دگر طغیان و شد مغضوب لایق گذر کرد هر دو را ماه مبارک یکی مقبول یکی رد کرد تبارک چه بردی کرد کسی که...

ادامه شعر
ادریس علیزاده

من این موجود زشت نو ظهورم را نمی خواهم جنین تازه مولود درون این وجودم را نمی خواهم من این موهوم نا بالغ ولی خودخواه در سینه من این رسوا شده با هر قصورم را نمی خواهم برای این روان خسته، تاوان دادنم د...

ادامه شعر
Kazem Keshavarzkalhori

در بیتابیتِ‌ شعور شعر من چلچله‌ی پاییزی حر‌مسر‌ایی دارد هزاران کتاب در جمع مستان شعر فروش چه خوب که عریانم

ادامه شعر
jalal babaie

با لب تشنه با لشکری انبوه جنگیدن جهان تا ابد به حیرت ایستاد.با اینکه تمام یاران و فرزندان و عزیزانت قبل از تو شهید شدند باز ایستادی وجنگیدی در راه خدا.آب هنوز خجالت زده از لب تشنه توست.در راه خدا حت...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا