تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
محمد علی رضا پور

سه گلشنی به نام یک کوفه ادعا این بار هم اَدا یک کوفه، ادّعا شرمنده ام خدا! خوب است یا نه: این همه، ما ادعا کنیم ترسم که کوفه ی دگری را به پا کنیم خیلی پر ادعا شده ام. شرم، شرم، شرم کافی ست ادعا....

ادامه شعر
دکتر کیوان محب خسروی

رد خون دارد رگ گیلاس ها خون غیرت میدود در یاس ها لاله هفتاد و دو معنی میدهد در کتاب ساقی احساس ها عشق در سربازی میدان نرد سر بیندازد به جای تاس ها پادشاه عاشقان در حکم دل میکند رو دست آخر آس...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

1 جامه کهنه به خواهر زینبش فرمود : مولا برایم جامه ای آور گران لا کسی رغبت نه جانا بر لباسی کند غارت نه عریان تن پلاسی چه گریان ناله سر دادند نسوان چه سختی را تحمّل این عزیزان ولی این ناکسان ...

ادامه شعر
اصغر اروجی

          دریای عشق ای نگهت پنجره ی آفتاب پنجره بگشای وبه جانم بتاب ای رخ رعنای توتصویر عشق ای دل دریای تو تعبیر عشق سرمه چشم فلک ا زخاک توست عشق لب داغ و عطشناک توست نزد تو ایثار به خون میر...

ادامه شعر
ابراهیم  حاج محمدی

دو سه شب پیش از این یقین داری، دیده ای خوابِ آب و آئینه ایستادی نماز بگزاری، رو به محرابِ آب و آئینه تو تمنّای آسمان هستی، با گلستان هم آشیان هستی بسته ای با لطافتی زیبا، حجله ی ناب آب و آئینه خِبره...

ادامه شعر
علی رفیعی

بنام خدا " احلی من‌العسل" آمد عمو جان پیش تو؛ وقتی گرفتت در بغل  گفتی عمو در چشم من: الموتُ احلی من عسل گفتی: عمو اذنم بده؛ بگذار قربانت شوم در سرزمین کربلا، سرباز میدانت شوم گف...

ادامه شعر
 اویس میراییز

‌ ... منظومه ای از عشقی و احساس و صَلابَت اِی حضرت ایثار _ ابوالفضلِ عَلَم دار کوبنده چو موجی به دل ارتش شَر زد گفتند که آمد پسرِ حیدر کرّار چون شیر ژیان ... نام خدا بُرد و به شمشیر تاراند ز ه...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

نام شعر: حسین! در قالب غزل   حسین جان ! عجب این نام، باصفاست ! حسین ! کنار نام تو، دل، زائر خداست حسین! چه حال ناب عجیبی به جان دهد نامت ! طلسم اسم قشنگت چه جانفزاست حسین ! نگاه پنجره ی دل به ک...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

به یاد آورد عاشورا که عباس تولّد یافت یاری ، ایّهاالناس بفرمود آن زمان مؤلا که رحلت که عباسم ، مرا ، روز ِ قیامت سرافرازم کنی ، ای جان دلبند که چشمم روشنی گیرد شنو پند چو داخل مشرعه گشتی ...

ادامه شعر
سلیمان حسنی

چشمِ‌گریان،درعزای‌آن جناب آورده‌ام آسمان در آسمان، حالِ خراب آورده‌ام آسمانِ‌دیده‌ابری شدازاین ظلم عجیب قطره‌قطره‌اشک،با بوی گلاب آورده‌ام هرکه‌شد شیدای‌آن‌مظلومِ تاریخِ جهان بهرِ هر یک ناله‌اش،کوهِ ...

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

هر که دارد مهر اولاد علی (ع) در سینه اش افکند عشق حسین(ع) نور هدی بر پیله اش تا که باشد رهروی راه قتیل کربلا نیست اندر آخرت شرمنده ی پیشینه اش چون که چشمش تر شود از قطره ای بهر حسین(ع) روز حسرت باشد ...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

باز این چه نوحه است ،که در خُلقِ اعلم است باز این چه شعله است که در سوزِ عالم است باز این چه ماتم است که دلها فغان کنند در سوگِ نورِ اعظم و فرزندِ خاتم است باز این چه غصّه ، قصّه یِ زخم است در...

ادامه شعر
اصغر اروجی

تابنده تر از خودت ندیدیم حسین بخشنده ترازخودت ندیدم حسین درمردن تو چه زندگی ها برپاست مازنده تراز خودت ندیدیم حسین ای مرثیه خوان بانک جهالت تاکِی باگریه کربلا تجارت تا کِی ارباب نگو بنده پاک است ح...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

به خون آغشته بیرق گر سیاهی هوایی تکیه دارد کن نگاهی خروشان بحرِ دل امواج دارد کِشد از عمق دل جانا چه آهی به آهی قطره شبنم چشم جاری فرو افتد ،به دریا رخ ، چو ماهی به پاکی شبنمی چشمی که جاری تسلّای...

ادامه شعر
علی رفیعی

بنام خدا " محرم است یا عیدقربان؟  " اگرچه ماه محرم شروع یک سال است چطور با غم دیرینمان جدید شویم؟ محرم آمده یا اینکه عید قربان است؟ نمی شود که عزادار ، روز عید شویم شبیه دانه اشکی که روی فرش ا...

ادامه شعر
ابراهیم  حاج محمدی

شیرخواری و سِلْکِ پر‌وازت، منطق الطّیر شیخ عطّار است چشمت از دیدنِ تباهی ها، هیچ تردید نیست بیزار است گریه کن گریه بی محابا چون، گریه ات گونه ای رجز خوانی است با رجز خوانی آفتابی کن، شیوه ات خط مشی ا...

ادامه شعر
ابراهیم  حاج محمدی

ای بانویِ حقمدار، زینب ای قامتِ استوار، زینب ای جوهره یِ وجود پاکت از پاک ترین تبار، زینب ای اسوه ی پاکی و شرافت گلواژه ی افتخار، زینب سرمشقِ شهامت و رشادت اعجوبه ترین وقار، زینب سیمایِ تو ای انیس...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« وهب » جنگ نیکی کرد اینک شادمان خالق اکبر ز تو باشد رضا می نمایم من به عهد خود وفا ای خدا هستم به مرگ خود رضا ای وَهب1 عهد مرا کردی وفا ...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

به سرخی لب لعل عاشقی اشارت کرد فضای قدس ، به ذکرِ لبش زیارت کرد بدید مجمع نوری که عاشقان جمعند رکوع و سجده و ذکر عارفا عبارت کرد به گودیِ قدحِ چشمِ گندمِ صورت خضوع نمودم و گفتند ولی تجارت کرد سحر ...

ادامه شعر
ابراهیم  حاج محمدی

با شهد عشق روی تو تا جوش خُرّمی خورده ست خون چه غوطه درآغوش خُرّمی هم آب از اشتیاق شما گشته شعله ور هم شعله خورده غبطه به پاجوش خُرّمی اصغر گشوده چشم به میدان کارزار زینب سپ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا