به یاد آورد عاشورا که عباس
تولّد یافت یاری ، ایّهاالناس
بفرمود آن زمان مؤلا که رحلت
که عباسم ، مرا ، روز ِ قیامت
سرافرازم کنی ، ای جان دلبند
که چشمم روشنی گیرد شنو پند
چو داخل مشرعه گشتی بپرهیز
حسین لب تشنه مانَد ، آب لبریز
مبادا آب نوشی ، قبل از آنی
حسین سیراب گردد خوب دانی
که عاشورا به روزی ، آزمونی
بمانی تشنه لب سیراب خونی
دلاور مرد و زیبا بود عباس
سوار اسب می شد ایّهاالناس
چنان قد قامتی چون سرو ، والا
قمر بودش به سیما هان چه زیبا
علمداری ببودش هان حسین را
دلاور مردِ تاریخی ، به هر جا
چه بینا ، قُرص ایمان بود عباس
عموی ما که عباس ، ایهاالناس
به نقل از صادق آل محمّد
عمویم هان جهادی کرد سرمد
نکو ، بس آزمونی داد عباس
شهادت افتخاری ، ایهاالناس
نه تنها جان خود ایثار کردش
که عثمان جعفر عبدالله یادش
که هر یک پیش پایش در شهادت
اطاعت از ولایت ، این سعادت
چه بینا بود عباسم ، دلاور
به هر جایی برادر را که یاور
ندا می داد ، از دینم دفاعی
که در هر حال حامی از امامی
که یاریگر جهادم جان به ایثار
ز حقّی هان دفاعی مرد هشیار
صفاتی نیک دارد بس ، ابافضل
چه عابد زاهدی عالِم به حد فضل
تکثّر سجده ای هان در عبادت
میان چشمش ، نشانی از اطاعت
میان سرها هم او دارد چه شهرت
دلاور مردِ میدان ، با شجاعت
کراماتی از ایشان شد هویدا
ولی نعمت بشر بودند ، جانا
برادر را هم او یاور حمایت
علمدار شجاعی ، با درایت
که سقّا بود ، یاران ،کربلایی
ز جان بگذشت از دنیا رهایی
ادب زیباست زیور صاحبش را
ادب دارد ، ابافضل آشکارا
حیاتی در مماتی ، یکّه ، تنها
که خدمتکار مؤلایش چه زیبا
حسین را ، سیدی ، مولا و آقا
فرا می خواند هر جا هان چه زیبا
به جز یک جا همان جا کربلا بود
ندا دادش أخا ، خود ماجرا بود
شجاعی بود ، شیران را هم او شیر
مریدان را ، هم او مرشد هم او پیر
مبارز مرد بودش ، یارِ مولا
معادن بود مولایش حسین را
که یاد از جنگ صفینی حکایت
جوانی بود ایشان ، با درایت
برون شد هان به میدان تا مبارز
نیامد هیچ کس ، مردی نه بارز
که ناگه دید ، آمد ابن شعثا
برابر با نفر ، ده الف ،جانا
که هفت فرزند دارد ابن شعثا
یکی را میفرستم ، بُرد ، با ما
یکی بعد از دگر ، آمد به میدان
چو هر یک کُشته شد شعثا هراسان
خودش رفت تا به میدان کُشته در خون
دَرک واصل شدش ، دشمن چه محزون
نقابی داشت یاران ، هان ، ابافضل
میان خلقی چه هیبت داشت با فضل
حسین لب تشنه بود عباس کودک
ز مسجد رفت برون آب آورد تک
نَفَس می زد شتابان ظرف آبی
بیاوردش به تقدیمی ،چه نابی
ادب را بین ، که شد سقا برادر
حسین را خدمتی کردش ،برابر
که حالا رخصتی دادش حسین هان
به میدان رو ، مبارز ، مردُ میدان
چو کوهی سخت محکم استوارا
که با قلبی ، چه محکم ،آشکارا
به میدان رفت همچون شیر غُرّان
شجاعی ، مرد افکن ، بود یاران
چه با جرأت ، ندایی داد ، فریاد
جماعت کوفیان را بانگ سر داد
پسرسعد :این حسین فرزند زهرا
که خویشان ، یاوران کشتید حالا
هم او تنها ،که با اصحابِ اندک
تمامی تشنه لب ،نامرد ، مردک
چه کثرت آب در اطراف جاری
چه عطشان ،یاورانی ، آب یاری
به ما فرصت به هندی یا به رومی
به دور از مکّه ، حتّی از عراقی
به آنجایی به دور از مرز اسلام
شما را ترک گویم ،کرده اعلام
که فردا ، در قیامت روز ، یاران
نه شاکی ای جماعت جلوه قرآن
چو بشنیدند جماعت هان سکوتی
بکردند گریه ،سر دادند به صوتی
شبث شمری بگفتند ای پسرخاک
شما را ، بیعتی باید ، که دل پاک
که هستی گر شود آبی ، عطشناک
مگر بیعت ، دهیم آبی ،پسرخاک
به غیر از این شما را جرعه ای آب
نبخشیم ای جماعت ، مرگ دریاب
ولی اله بایبوردی
التماس دعای خیر
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 4
ابراهیم حاج محمدی 09 شهریور 1399 00:39
با سلام و درود و عرض ادب و ارادت . اجرتان با شهیدان کربلا
جهت کسب فیض و تَتَلمُذ از محضر عروضی دان بی بدیل روزگار جناب بایبوردی عزیز و گرامی:
۱- ممکن است توضیح بفرمائید قافیه در ابیات ذیل کجاست ؟
الف:
ندا می داد ، از دینم دفاعی
که در هر حال حامی از امامی
ب:
صفاتی نیک دارد بس ، ابافضل
چه عابد زاهدی عالِم به حد فضل
ج:
به ما فرصت به هندی یا به رومی
به دور از مکّه ، حتّی از عراقی
د:
نقابی داشت یاران ، هان ، ابافضل
میان خلقی چه هیبت داشت با فضل
ه:
چو بشنیدند جماعت هان سکُوتی
بکردند گریه ،سر دادند به صَوتی
۲- در تمامی ابیاتی که نام مبارک 《حسین》علیه السلام آمده است {{ ابیات چهارم، پنجمّ ، نهم،بیست و هفتم، سی ام، سی و هشتم، چهلم ، چهل و یکم و چهل و پنجم، }} با توجه به اینکه حرف 《ن》در کلمه ی حسین بعد ار حروف مد قرار نگرفته چگونه و طبق کدام قاعده ی علم عروضی که حضرتتان داننده ی آنید از تقطیع عروضی حذف می شود ؟
۳- در بیت نهم:
علمداری ببودش هان حسین را
دلاور مردِ تاریخی ، به هر جا
ضمیر 《ش》در (( ببودش)) چه نقشی ایفا می کند و با توجه به (( حسین را)) حشو هست یا نیست ؟
۴- در بیت دهم:
چه بینا ، قُرص ایمان بود عباس
عموی ما که عباس ، ایهاالناس
اولا(( قرص ایمان)) یعنی چه؟ از کدام داروخانه می شود (( قرص ایمان)) گیر آورد؟
ثانیا: از دو کلمه ی (( عباس)) در این بیت یکی حشو هست یا نیست؟
ثالثا: حرف(( که )) در این بیت چه نقشی در ساختار نحوی جمله دارد ؟
۵- در بیت یازدهم که فرموده اید:
به نقل از صادق آل محمّد
عمویم هان جهادی کرد سرمد
حدیثی را که نسبت داده اید به امام جعفر صادق علیه السلام در کدام مرجع روایی معتبر شیعه آمده است؟ ((جهاد سرمد)) چگونه جهادی است؟ افترا و نسبت دروغ دادن به ائمه ی اطهار علیهم السلام می دانید چه گناه بزرگی است ؟
۶- در بیت پنجم :
مبادا آب نوشی ، قبل از آنی
حسین سیراب گردد خوب دانی
جای خالی (( که)) را احساس نمی کنید ؟ و آیا حذف بی قرینه ی (( که)) در این بیت ضعف تالیف هست یا نه ؟
۷-در بیت سی و چهارم حرف (( ت)) از کلمه ی (( هفت)) طبق کدام قاعده ی عروضی از تقطیع ساقط می شود ؟
۸- در بیت سی و ششم حرف (( ت)) از کلمه ی (( رفت)) طبق کدام قاعده ی عروضی از تقطیع ساقط می شود ؟
۹- در همین بیت سی و ششم حرف((ش)) در ((شدش)) چه نقشی در ساختار نحوی جمله دارد ؟
۱۰- در بیت چهلم:
ادب را بین ، که شد سقا برادر
حسین را خدمتی کردش ،برابر
(( ش)) در (( کردش)) چه نقشی در ساختار نحوی جمله دارد؟ و با توجه به آوردن (( حسین را )) وجود این (( ش )) حشو هست یا نیست؟
۱۱-در بیت چهل و ششم:
- هم او تنها ،که با اصحابِ اندک
تمامی تشنه لب ،نامرد ، مردک
در مصرع دوم آیا منظور این است که تمامی تشنه لب و تمامی نامرد و تمامی مردک بودند ؟
البته متوجه هستم که در بیت قبل گفته اید:
پسرسعد :این حسین فرزند زهرا
که خویشان ، یاوران کشتید حالا
و منظورتان این است که پسر سعد چنین گفته اما آیا واقعا پسر سعد حسین و یارانش را نامرد و مردک خوانده ؟
سپاسگزارم عروضی دان نامی روزگار پاسخ این سوالات را با حوصله بدهند تا از محضرشان کسب فیض کنیم.
ولی اله بایبوردی 09 شهریور 1399 10:12
سلام
استاد ارجمند جناب حاج محمدی
لطف بفرمایید به خودتان زحمت دهید ....
مقتل معصومین علیهم السلام (3 جلدی) جناب آقای محمد تقی مقدم را مطالعه
بفرمایید ...
درضمن : به خوانش امروزی ،کلمات را تلفظ کنید...
مشکل عروضی از لحاظ وزن حل خواهد شد ....
در اصل شما به دید شعر سپید نگاه کنید ....
ابوعلی سینا را به یاد بیاورید چهل بار کتاب ارسطو را خواند ، درک معنا نشد ....
با کتاب دیگر به کشف و شهود رسید ....
روزی خواهد آمد ویراستاری پیدا می شود تا آثار اینجانب را
مانند بسیاری از شعرا تصحیح کند ....
ادّعایی در سرودن شعر نداریم ....
من باب یادوری مجدد...
اینجانب بیش از یکصد هزار بیت سروده دارم در تمامی قالب ....
مثنوی منظومه مقتل اینجانب در تاریخ سال 90 -91 در واقع
حدود 10666 بیت در یک وزن مفاعیلن مفاعیلن فعولن می باشد ،
سروده شده است ...
نمونه اش را ملاحظه می فرمایید ....
تمامی شعرای قدیم و جدید فرقی نمی کند اشعارشان تصحیح و ویراستاری می شود....
عیب شمرده نمی شود ....
حشو قبیح را حشو ملیح ببینیم مشکل حل خواهد شد ....
تقدیمی بخاطر قبول زحمت :
مست مستم مست مستم مست مست
با قلم کاری کنم دور از شکست
قالبی باشد هنر را ، با قلم
رسم خطّی می کشم تذهیب دست
ولی اله بایبوردی
08 / 06 / 1399
ابراهیم حاج محمدی 09 شهریور 1399 14:18
سلام و درود مجدد.
دوست عزیز و بزرگوارم در هیچ یک از سخنان امام جعفر صادق علیه السلام در باره حضرت ابو الفضل العباس ، در هیچ یک از مقاتل و مجامع روایی شیعه 《 جهاد سرمد》 بکار نرفته و اصلا 《جهاد سرمد》بر زبان هیچیک از حضرات معصومین در باره ی هیچ فردی جاری نشده است. نسبت دادن یک سخن به امام معصوم قافیه و ردیف و وزن شعر نیست که با توجیهات ناموجه وبی ربط قابل ماست مالی کردن باشد.
لا اقل در این یکی مورد عقل و شرع و وجدان حکم می کند که انسان محطاط باشد.
ولی اله بایبوردی 09 شهریور 1399 15:29
سلام
توفیق روز افزونی را برای شما آرزومندم.
هیچ کس بار گناه کسی را به یدک نمی کشد....
سرمد به معنی :
همیشه ,دایم, پیوسته و حاویدان
جهادی که تا به امروز زنده مانده است.
برای شیعیان بزرگداشت تاسوعا و عاشورای محرم
باوری سرمد است .
تقدیمی :
شکر ایزد دور از نفسی هوا
قرص ایمانی برایم شد ، نما
با دلی آگاه دور از شبهه ای
حق را رویت ،ز بطلانی جدا
ولی اله بایبوردی
1399/06/09