- لیست اشعار
- مناسبت
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
احمد خوش نویس
در23 /02/ 1394 -
میثم گل پری
در23 /02/ 1368
درد دلتنگی من را ماه می فهمد فقط ناله های هر شبم را چاه می فهمد فقط در درون سینه ام انباری از آه و غم است حجم این اندوه را آگاه می فهمد فقط در مسیر بادم و طوفان پریشان می کند راز این آشفتگی را کا...
ادامه شعرچهار فصل سال بیاید و بیرون نروم یک آن هوایی شوم و بیرون بروم همان لحظه بیایی ودرخانه نباشم
ادامه شعردوست می دارم باورت را تا طلوعی که تو را دریابم من به اندازه تو دلگیرم تو به اندازه من دلتنگی و چه احساس روانی از من و تو برجا ست که تو را در همه حال دوست دارم... ...
ادامه شعر«کوژ پشت» دوست دارم گم شوم ، در شهرِ چشمانِ تو من یوسفی باشم اسیرِ ، بندِ زندانِ تو من دل شده بی تاب ِ آن تابی ، که بر مژگان توست کوژ پشتم نازنینا ، پیشِ مژگانِ تو من حسن کریمی...
ادامه شعرنیستی ؛ پشت سرت آینه کاری کردیم گوش بر نغمـــــه جانسوز قناری کردیم نیستی ما نفس آینـــــه را حس کردیم بعد تو هرچه غــــــــزل بود اناری کردیم نیستی درد ســــــــــــراغ همه آمد اما ما فقط...
ادامه شعرتوی این شهرهیچ چیزجای خودش نیست نه صندلی من نه بوی عطرتو نه تصویرت روی مهتاب انگار هوای تهران را بخاطر توآلوده کردن.........
ادامه شعراز رفتنت با من مگو.. هرگز مگو که میروی.. چون از خیالِ رفتنت، درمانده و آواره ام من مانده ام در بی کسی... تو حرفِ رفتن میزنی؟؟؟؟؟؟ اینجا تمامِ روزها کم میرود، کم میشود اما نمیدانم چرا وقتی تو ر...
ادامه شعرلیلایی و دیریست که من بادیه گردم با خیل رقیبان همه جا گرم نبردم گه زائر کوی تو به صد شوق و تمنا گه در هوس جرعه ای از باده ی دردم ازخون دلم راه کشیدم که بیایی عالم همه دانند که در عشق ت...
ادامه شعرکودتا میکرد یک نفر در من که تو را ملکه قلبم کند یک نفر آسان میکرد عشق را که یادت را آرام جانم کند در سراشیبی فراموشی تو را زنده می کرد در من و آرام می بوسیدت در دلم و آرام تو را ب...
ادامه شعرعاشق کسی شدن که معنی اش رانمی فهمد درست مثل توضیح دادن تجمیع بافتهای فرسوده ونوسازی برای پیرمرد های سرکوچه است که توبرای امنیت جانی توضیح میدی و آنها بانیش خنده های بزرگ بودنشان به تو.....
ادامه شعربزم دلتنگی من همیشگی بوده و هست باز هوای دل دیوونه بارونی شده پشت پنجره نشستم آسمون ابری شده منم و عشق و غمت دوباره مهمونی شده... بایه تن پوش پر از عشق بهت سر زدمو مرهمم که نشدی این زخم کار...
ادامه شعرکس نمی داند چرا غم در دلم انباشته یا چرا از دیدنش قلبم ترک برداشته ناجوانمردی که از او دیده ام تنها کسی _ مثل نادرشاهِ افشاری به دوران داشته از مکافات عمل راه نجاتی نیست ، نیست هرکسی برداشته ...
ادامه شعرمادربدون تو مانع رفتنم به زیرخاک نمی دانم چیست که بغض بردهان می آید و بر می گردد
ادامه شعربی تو دراوجِ همه فاصله ها میمیرم مثلِ یک عقربه در کهنه ترین ثانیه ها میمیرم بی تو چون شعله شمعی تا ابد میسوزم مثلِ تصویرِ نگاهِت توی هر آینه ایی میمیرم مثلِ شبنمایِ یک برگ مثلِ مهتابِ شبونه مثل...
ادامه شعراگـــــــــر به بوسه بر لبت شبانه دعوتم کنی به قرصِ ماهِ کامِلت، به خانـــــه دعوتم کنی به زیرِ نورِ ماه در، زلالِ آبِ برکــــــــــــه ای به شعرٍ عاشقانه با تـــــــــرانه دعــوتم کنی به ...
ادامه شعرتا رخ نمـــــودی عشق ما را تا بهشت برد آن سیب سرخـــی که مرا تا سرنوشت برد لب های من با بوســــه های سرخ و آبدار گیلاس لب های تـــو را تا فصل کِشت برد لبخندهامان در حـــریم گــرم زندگـ...
ادامه شعر« عجب چشمی » عجب چشمی، بده قابش کنم من نهان از مهر و ، مهتابش کنم من شود محشر ، اگر سازم خمارش به هر ترفند، بی خوابش کنم من چه تابی دارد ، آن مژگان وحشی بشویم جان ، به قلابش...
ادامه شعرشاید فردا تو را ببینم در میان احساسی که فراموش شده و سالیانی دراز به عکسی زل زده باشم که صاحبش پیر و شکسته شده... دوباره غروب میکنی مرا تا طلوع ما رویایی بیش نباشد و حس تلخ گذر ایام ...
ادامه شعرو من در حصار تنهایی خویش مانده بر دو راهی تردید تنها از تو ، تو را می خواهم تو را که شاید ، گم کردمت ، در انبوه تنهایی هر شبم و من چگونه تو را یابم که خود گمگشته در خویشم...
ادامه شعرخاطره ی مهربانیهایت ،قلبم را بی اراده به یادت می اندازد نمیدانی آن زمان که مینشینم، و ستاره ها را نظاره میکنم چه اندازه دلم در هوای دیدار تو پرپر میزند......... هرگاه که نسیم صبحگاهی از پنجره ی خی...
ادامه شعر