تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
مرضیه  رشیدپور

"باور" به من فصلی دادی از اندام دیگر هستی، چشمه ی تازه ای از آفتاب که پایم روی تاریکی نرود. در باز کردی به روی من و شعر ناگاه دست انداختی بر گردن باورم...! شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف موج خاطره خوش آن زمان که در آن شهدِ نوش ما بودی دوای درد دل ناله جوش ما بودی همیشه سرخوش و سرمست عشق مان بودیم که در پیاله جان شهدِ نوش ما بودی بهشت بود هر آن شب حریم بستر عشق که سر نها...

ادامه شعر
بابک پولادی

هر شب بر حوضچه ی مَه مهتاب... خیره چشمان بر تنگ آب بی ماهی بر کران کرده‌ی دور راهت! ز خیال می نگارم... نامه ی صلح دل را به کبوتر آرزویم در دمان طلوع آفتاب به پرواز می آرم!! بر اُمید گرفته‌ ی حو...

ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

کاش دنیا حالت پرواز داشت نی درون سینه ام آواز داشت من سروپای وجودم عشق بود کاش آهنگ دلم آغاز داشت #افسانه_ضیایی_جویباری...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

گویند مخدر، خانه خراب کن است، و آدمی را از راه به بیراهه برد، ولی نفهمیدند که چشمان تو خانه خراب ترین مخدر دوران است دلبرا،،، ماده افیون، سیاه، وخال معشوق هم،، سیاه هردو جان سوزند اما این کجا وآن کجا...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

پایان گرفت فصل افق‌های روشنم تعبیر شد در این شبِ تب، خوابِ بودنم زخمی هماره بر لب من شعله می‌کشد آه! از کنایه‌ای که به لبخند می‌زنم در من به غیر خاطره‌ای از بهار نیست! بیهوده رنگ می‌زنی ای سبز! بر تنم...

ادامه شعر
علی حاتمیان

یک روز خواهم رفت و تمام تو را خواهم برد نگاهت راهنمای قلبم و صدایت ره گشای دردم. زندگی سهم کوچکی ست از تو و درونم چه غوغای گرانی ست تو وارث تمام من هایی تو قاتل تمام غم هایی. نگاهت زنده است در من صدای...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه العزیز پیوند در بیان حال دوری ای عشق سلامی بر از من بر دلدارم با وی بگو از وضع و حال دل افگارم با وی بگو ای عشقم در دور جفای خود هر چند که آزردیم دلتنگ توام یارم بیماری چشم تو تاثیر چنان کرده ...

ادامه شعر
رضا درویش نژاد

عشق ابتدای بازیست بازی شیرین شود عشق ابتدای کارست کام شیرین شود خندق از بهر به چاه افتادن تلخ است اما ز او، کام پیروز میدان شیرین شود کار خلق را باز کنی مهرت به جان میوفتد در این کار خیر کام خلق ...

ادامه شعر
بابک پولادی

و خدای که آدم را به عشق بهشت... عشق را به سیب!! سیب را به هوس... و مرا به عشق تو در بهشت بوئیدنت...!! برای اَبد برون راند!!! #بابک_پولادی_فراز ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف بوسه و بهره در تغزل چون طلعت روی خوش تو گشت هویدا گردید دل از مهر تو بس واله و شیدا بر نعمت زیبایی تو هست زکاتی واجب که همان بوسه ما بود ز لب ها قرض الحسنه سنت خوبی است عزیزم شد بوسه قر...

ادامه شعر
محمدهادی صادقی

《همسفر》 هنگام غم و رنج و بلا یار تو بودی آن دلبر و دلداده وفادار تو بودی خود شمس فروزان شده ای در شب تارم آن پرتو شام سیه و تار تو بودی گر زخم دل و جان نشد آرام در این دَهر آن مرهم زخم دل بیما...

ادامه شعر
عنایت کرمی

قرار شد، تو رهِ آرزوی من باشی نگارِ سادهٔ خوش خُلق و خوی من باشی در این زمانۀ سرشار از ریاکاری رفیق خوش سخنِ راستگوی من باشی قرار بود، نگهدارِ گنج اسرارم امین مصلحت و آبروی من باشی بنا نبود، که تا دل...

ادامه شعر
سروش اسکندری

ای جان اگر عاشقانه بگم دوست دارم کافی ست ... می دانستم امروز هم بگم دوست دارم دیر است چه برسد به فردا

ادامه شعر
صدیقه جـُر

باز باران بی ترانه میخورد بر روی گونه یادم آرد آن روز دیرین گردش تقدیر ننگین فصل رنگین بغض سنگین بی تو هیچ و پوچ و خالی تلخیِ بغض نگاهی یادم آمد چشم هایت لحن شیرین نگاهت همچو یک دلداده بودم عاشقی د...

ادامه شعر
محمد  بهرامی عیسی آبادی

صحبت از زیباییت تا شد همان پارینه ها ناگهان وا شد گل از گل در دل آیینه ها قرنها در حسرت دیدار تو سوزانده اند اشتباهی در پی لیلا رخی پشمینه ها سر به رسوایی کشد عشقی که در وقت خودش مانده باشد...

ادامه شعر
نصرت اله صفی زاده

قشنگ ترین لحظه برام،لحظهٔ با تو بودنه من باشم و تو باشی و ،ترانه ای سرودنه خنده بیارم رو لبات،اخماتو وا کنم گُلَم قشنگ ترین گناه من، دلِ تو را ربودنه ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

از ابرهای خیس علاقه،تا انحنای ناز بناگوش باران گرم چشمِ دو ابرو، روی شیارِ گونه ی خاموش چسبیده بر تلاطم پاییز،تقویمِ قرمزِ دو لبِ داغ در برف‌ جای پنجه ی روباه،بر شیشه خیزِ ناخنِ خرگوش من خوابگردِ خنگ...

ادامه شعر
سروش اسکندری

می آیم از راه دوری خسته راهی که مرا کرده آزرده دورتر از مرزهای تَنت رفته ام آرام نمی شود این تَن آزرده ام خسته ام از خود از دوست داشتن خسته ام زندگی خاطره ی بدی انداخت بر پیکره ام این قصه و افسانه ی ...

ادامه شعر
افسانه ضیایی جویباری

آسمان  مے  خندد  ، ابرمے  رقصد باران  میزند بعد آن  حرارتی  خورشید تابان  میدهد تا کنار ابرها رنگین کمان دیگرے از براے عشق  تو اسوده جولان میدهد این  همه رنگ چه زیبا  کرده امروز مرا چون نشان از...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا