3 Stars

باز باران

ارسال شده در تاریخ : 29 مهر 1402 | شماره ثبت : H9426818

باز باران بی ترانه
میخورد بر روی گونه
یادم آرد آن روز دیرین
گردش تقدیر ننگین
فصل رنگین بغض سنگین
بی تو هیچ و پوچ و خالی
تلخیِ بغض نگاهی
یادم آمد چشم هایت
لحن شیرین نگاهت
همچو یک دلداده بودم
عاشقی دلبسته بودم
یادم آمد حرف تلخی
شاهد این قلب زخمی
با کی و دیگرچگونه؟
خنده ها و شادمانی
باور عشقی نمانده
شور واحساس جوانی
روز های زندگانی
عشق آغاز سخن بود
مرهم، این قلب زخمی
باز باران بی ترانه
می نشیند روی گونه
زنده ام اما چگونه؟!
روز مرگی در جوانی
غرق اندوه و خیالی
رفت شوق زندگانی
عشق شد همچو سرابی
گاه دور وگاه نزدیک
همچو تصویری خیالی،
باز باران بی ترانه

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 57 نفر 101 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /07/ 1402)   | سیاوش دریابار (30 /07/ 1402)   | سروش اسکندری (01 /08/ 1402)   | کیوان هایلی (17 /08/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (30 /07/ 1402)  سروش اسکندری (01 /08/ 1402)  کیوان هایلی (17 /08/ 1402)  
تعداد آرا :3


نظر 3

  • امیر عاجلو   30 مهر 1402 11:19

    درود بزرگوار ا rose rose rose

  • سیاوش دریابار   30 مهر 1402 12:23

    کدخدا
    می خواست خدایی کند
    اما نشد
    بعد مرگ پادشاه
    در شهر شاهی کند
    اما نشد

    با سلام و درود فراوان
    شعر شما را خواندم
    زیبا و دلنشین بود
    برایتان قلبا آرزوی توفیق دارم
    قلم سبزتان همیشه نویسا
    روح تان جاودان و پر فتوح
    موفق باشید

  • سروش اسکندری   01 آبان 1402 07:33

    بانو صدیقه جُر بسیار زیبا و لطیف سرودید
    big hug rose

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا