تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
آگرین یوسفی

مقصد اگر دیدنِ چشمانِ تو باشد تیشه به دست فرهادِ کوه کن میشَوَم. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
آگرین یوسفی

سرد استُ آسمان میبارد زیرِ باران راه رفتن عالمی دارد اگر یار باشدُ عشق باشدُ خاطره بازی #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
افسانه نجفی

_گربه ی تخس زهدشان چنگ کشیده پشت چنگ؛ به پاک ِ شیشه های باورم! _زلال را شکسته اند و غم نمی خورند! به ساحل دَرَک رسیده ام ز درد: _آی خدا !بگو ز دست ناجیان تو! کجا روم؟! کجا شود پناه اَمن آخرم؟!...

ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

بر دیواره ی کوهستانی دورخطوط ناشناخته ی کتیبه ای می شوم که انگارهرگز کشف رمز نخواهد شد اینسان که نگاشته شدم اینسان که تراشیده شدم شاید شرحی بر دردی یا نشانی بر پیروزی رد تیشه است که ثانیه ها برجای می...

ادامه شعر
سحر فهامی

خانه ای ساخته ام دور  از وحشتِ تنهاییِ شهر دورتر از گسلِ شیونِ نیرنگ و دروغ که شکستند به پس لرزه ی تشویش و ریا دل چون شیشه ی بی رنگِ مرا حال در خانه ی نو ساخته ام جای قلبم خالیست... به تن منجمدم شم...

ادامه شعر
آگرین یوسفی

بگذار ، آسمان گریه کند، اَبر ببارد جانم به لب است او بی خبر از من شب را ، با مآه و ستاره سپری کرد. #آگرین_یوسفی

ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

مه غلیظ همه جا را فراگرفته بود. در آن خلسه ی شورانگیز به سوی تو پرواز کردم پروانه های آبی با نقش های سفید و سیاه بازوانم را احاطه کردند.  می خواستم تاریکی را ببوسم. تاریکی   آنجا که مرا می فریفت...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_من سراغش را مدام می گرفتم از حضرت حافظ! _اما او به محض ِ آفتابی شدن؛ برای من! از منطق حرف می زد... _آفتاب ِِسوخته بود! دیگر به آسمان ِدلم نمی آمد......

ادامه شعر
عاطفه مشرفی زاده

نیمه شب بود. تاریکی  در انتهای افق می درخشید. آوازِ بی نهایت عجیبِ پرنده ای شب را در برگرفته بود. شب را، شبِ مغرورِ جاودان را.  ما می دانستیم که هیچ انتهایی در کار نیست. آنسوی افق، حتی آنسوی دریاها، ...

ادامه شعر
سیدحسن نبی پور

صدچاک شد ؛ قلب مادر، از زمین خوردن کودک ============= یاس به سینه دارم ؛ پرشدم از ، عطراندوه ============ خاطراتم ؛ جوانه زد ، پای رفتنش ، شکوفاشد . =========== چه‌گونه بوسه می‌زنی ؛ به زخمی، که تبر ز...

ادامه شعر
افسانه نجفی

قداست عشق را "نام تو" لکه دار کرده است! با خیالِ تو؛ تمام کوچه های شهر طعم بن بست می دهند.‌‌‌..

ادامه شعر
آگرین یوسفی

رویایِ من همیشه پاییز است سردُ بارانی بهانه ای برایِ آمدن در آغوشَت زیرِ چترِ سیاهَت گرفتنِ دستانَت قدم میزنیم کوچه یِ خیال را که انتهایَش به بوسه ختم میشود. #آگرین_یوسفی...

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

"بند ساقه ها" که فاصله ام تا تو در بند ساقه هاست. که در تن ام اکنون پرنده ای جوانه زده که به هیچ زبانی طلوع نمی کند! شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)...

ادامه شعر
رضا دهقانی نامور

لعنت به بهاری که می آید ولی از بهاره من خبری نیست... بگو!!! کدامین مناسبت می آیی??? زاد روزم یا که سالگردم... ... رضا دهقانی نامور...

ادامه شعر
مهدی بابایی

شعر در اندیشه ام ، کشوری ویران ست ، که در سپیدی پرچم چشم هایت ، شیر عشق می بیند ، و خورشید آزادی ! مهدی بابایی ( سوشیانت )...

ادامه شعر
محمدعلی یوسفی

پا به پایان ... چون گذاشت آن مادری دلسوز بسوخت و گشت خاموش همچو شمع روشنی افروز پریشان مثل یک پروانه ای در پیله تاریکی شب چه بی پرواز مانده این من غمگین ! #محمدعلی_یوسفی...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_آغوش و بوسه های من؛ شعله های شوق بر سرمای تنش می بیخت! _تا نفس هایم آمخته ش به گرمایش؛ قهر را با کفر به هم آمیخت... _خسروانه رفت؛ از مملکت خویش گریخت! _آبروی من ِ مجنون را چون خون ِفرهاد؛ مفت،ریخت..‌...

ادامه شعر
سیدحسن نبی پور

پرسه می زنم ؛ درنبودت ، درکوچه ای بن بست . ########## درگلوگاه زمان ؛ موسیقی می نوازد ، آهنگ رفتن ات . ########## دمنوشی هستی ازطعم عشق ، می نوشم ، جرعه جرعه ######### من درغروبی دل گیر؛ چای تلخ می...

ادامه شعر
افسانه نجفی

_تمام روز تو را گم می کنم؛ به عمد! لابه لای کتاب ها و آدم ها... _شب که می شود تو بی اجازه باز! می خزی به بستر شعرم؟!

ادامه شعر
محمدعلی یوسفی

زندگی گاهی ... حسرتی کوتاه چو پرواز نگاهی سرد است که تراود پشت یک پنجره از چشم و آنسوی خیابان بخشکد !!! #محمدعلی_یوسفی...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا