فوت ناگهانی: این روزها دیگر... مرگ کسی ؛ کسی را غافلگیر نمی کند ! محمد مولوی

از بس که درد کشیده ام در بوم نقاشی ام عاشقانه هایم درد می کند ! #محمد_مولوی

هذیان: اگر مرگ دست خودت بود  چه می کردی؟! صد البته شکر که نیست  اگر بود ، می مُردم .   #محمد_مولوی

عدسی چشمت خونریز است.

شیرین جان شاید ترزبانی حافظ و سعدی را نداشته باشم اما لب‌ تر کنی کوه برایت جابجا می‌کنم من همشهری فرهادم

(1) گفت: هر شب با یاد تو بخواب می روم گفتم: مراقب باش زخم بستر نگیری! (2) گفت: دارمت دوست ، بخدا سپردمت گفتم: به خاکـ.ـــــ سپاری یــــم بیا ! (3) گفت: نمی دانی چند بار امروز بخاطر تو مرده ام گفتم...

*********** ★1 هوا آن چنان گرم شده که سنگ هم هندوانه گاز می گیرد ★2 اسم عزرائیل همیشه به شرافت یاد می شود یکی با بوسه می میرد دیگری از درد فراق ★3 آدم هایی که موقع لبخند نیش اشان باز می شود به ...

پسر بچّه ای که ”لکنت”زبان داشت ! نتوانست ؛ هرگز حرف ”دلش”را بزند .★ محمد مولوی در خیال” هیچکس”نمی گنجم !  چون، باور کردم شعر هایم  همیشه باعث ، سوءتفاهم میشود ...! محمد مولوی جدم، غزلسرای قهاری بو...

کرونا دست می شوییم اما نه از زندگی.

کورنا با بوق و کرنا امد.

زمان شِکنان! همیشه مفهومی را پیشاپیش از اذهان درک می کنند و به نُدرت خُوی کِسالت بار را دنبال می نمایند، . پرهیز کارانی عاری از اخلاق خلقیده اند که مانند لخمی/ تَر، وَ تازه و نآب هویدا می گردانند ...

دیگر نخواهد ماند خراب آباد نامکشوفی از دنیا دیگر، نقاط متحد با خطوطی هندسی، بودن را به تجربه می کِشانندوُ اَبعادِ چند وَجهی، واگذار به صُور تَشکلی از ابعاد، وَ گونه ای ملموس تر از دیروز برا...

یلدا سفیر زمستان است.

زنت خبر دارد برادرانه نگاهت نمیکنم ؟!!!!! کاریکلماتور: ندامحرمی

زبان مادر شوهر خار دارد.

گل قالی عقیم است.

باد فراموشکار سوتش را جا گذاشت.

گفتم جَوون شدی گفت سَرَمو رنگ کردم سه روزِ فکر می کنم از روی کلاگیس !؟ یاا زیر کلاگیس !؟؟ یک کلمه گفت : اسلام خوبه، چهار ساااعت ،! قربون صدقه ی اسلام رفتم، تازه فهمیدم، یکی از فامیلها...