دیگر نخواهد ماند
خراب آباد نامکشوفی از دنیا
دیگر، نقاط متحد با خطوطی هندسی، بودن را به تجربه می کِشانندوُ
اَبعادِ چند وَجهی، واگذار به صُور
تَشکلی از ابعاد، وَ گونه ای ملموس تر از دیروز
برایت فراهم
آنانی که می خواهند
چُونان باشیم، که خواهان چِنین اند
نه داری، نه تباری
تنها موجی از انعکاس پیش رفته برای نماندن
اینک رَستخیز مُدرن از مجازِ
خویش تن صادر
((رسیده ام به ناکجا))
مرا به کَهکِشان ببر
می خوانند،
سبکی نوتر از آلاتی جدیدتر
ومن
معامله قلب خویش با حیاتی بهتر
هیجانم را با ضریب های نا متناهی پیوند
باشد انسانی در مقیاس انسانی تر
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 1
علی معصومی 11 اردیبهشت 1399 16:32