تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حبیب رضایی رازلیقی

( زینتِ پدر ) دُختِ حیدر خواهرِ ناموسِ دین فخرِ نسوان آلِ هاشم را نگین زینب است پرورده ی خیرالنسا خطبه هایش در اِسارت آتشین زینِ اَب ، زینت بوَد بر پنج تن چون علی باشد به هنگامِ سخن پ...

ادامه شعر
محمد جوکار

تو فریباتر از آنی ، که پس از غارت دل نبض یک شعر ، گلاویز نگاهت نشود به گمان ، پلک ببندی و بخندی و کسی عاشق دلبری گاه به گاهت نشود ؟ یا که در کنج خیالش ، بنشینی هر شب بیقرار تو و آن خنده ...

ادامه شعر
سیده مریم جعفری

My heart The episode of love was not at that moment No My heart The episode of love was not with the moon Oh My heart The episode of love was not written with the love of the sun seyedehmaryamj...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

هم یکسره ادعای غم می کردند... هم پرچمِ عشق را عَلم می کردند هنگامِ نیاز ، باز تنها ماندم دیدم که فقط منم منم می کردند ************* گفتند اگر خوب عبادت بکنید در باغِ بهشت، عمرِ راحت بکنید گفتیم...

ادامه شعر
سیده مریم جعفری

ماه در شگفت آمد که از کجا باید ستارگان را در چرخشی دور زد؟ با پروانه یا بی پروانه؟ سر آخر دید با پروا، نه وقتی دید پروانه هم نمی رقصد آتش شد به شعله ای که پروا، به ! سیده مریم جعفری– نودو هفت ...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

چیزی که نماندست که از دست دهیم آزادیِ مشروط... گرونی هم روش ما مردمِ صبرپیشه ی بانمکیم تهدید به حبسِ توی گونی هم روش از اولِ کودکی که بدبخت شدیم این دوره ی کوتاهِ جوونی هم روش تحریمِ دلار ...

ادامه شعر
مجید شفق

قطعه زن های زمانه همه پر درد ترینند زین هستی بی معنی؛ دلسرد ترینند در جامه ی مردی همگی زن صفتانند نشگفت اگر مردان؛ نامرد ترینند مجید شفق ...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

هلوکاستی دوباره رخ داده ، در جنایاتِ کوره ی چشمت طعم "حلوا" به "صبر" می بخشد باغِ سرسبزِ "غوره" ی چشمت آن بهشتی که آرزو دارم، نیست جز سرزمینِ آغوشت که بشارت به مومنین داده آیه ی ناز... سوره ی...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

پروردگارا... زندگی بی وقفه شیرین است! روحم دیابت دارد و با قند می میرد امیدِ خوشبختی به فرداها نده؛ گاهی بیمار قلبی در صفِ پیوند می میرد بی ریشه ای مرگ است! در تُنگِ طلایی هم گل با هزاران رشته ...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

نباشی کوله بارم رو به سمتِ ماه می بندم نباشی شاد می پوشم نباشی سیر می خندم نباشی قلب عاشق رو به زلفِ یار می دوزم از اون قلبا که با گریه روی دیوار می کندم... نباشی سرسپُرده ات بعدِ تو آزادِ آ...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

توی شرجیِ ظهرِ آبادان طعمِ تند سموسه می چسبد مُشت و مالِ کنار ساحل با روغنِ نافِ کوسه می چسبد کل کلِ شاعرانه حتی با دختر زشتِ لوسه می چسبد وسطِ ناسپاسیِ مدنی نرم افزار روسه می چسبد بعد...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

شبهای دراز و تلخِ تنهایی را با وعده ی وصلت، شبِ عیدش کردم هر خاطره ای که قصدِ جانم می کرد با وِردِ لبِ تو ناپدیدش کردم این سربه هوا دلِ پدر سوخته را در مکتب عشقِ تو مریدش کردم هردفعه که بی...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

و باز آمد و تبریک گفت عیدم را نوشت "سالِ بد" آغازِ سررسیدم را... ********** می ترسم از نبودنت، اما هراس نه می سازمت دوباره ولی اقتباس نه باید هزینه کرد به پایت غرور را در حد خ...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

گونه های لطیفِ سُرخابی چشم های درشتِ لامصب چالِ گونه به وقتِ خندیدن... انحنای ملایمِ غبغب فرقِ گلبرگِ یاس با بدنت فرق ملموسِ انگبین و رطب مدرکِ ادعای "داروین" و منطقِ مبحثِ تکاملِ لب ...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

چشمک بزنی، ستاره هم می خواهم یک فرصتِ استعاره هم می خواهم گفتی که سه هفته پیش کامت دادم! آری، دادی، دوباره هم می خواهم... ****** یارب همه شب لقمه ی ما در خون است ابزارِ عذابمان چه گو...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

هر دفعه که استخاره، من... تنهایی... یک آدم بی ستاره، من... تنهایی... دور از تو ردیفِ حال و روزم این است: من... تنهایی... دوباره من... تنهایی... در قالبِ شعر ناله کردم رسماً هی سوزاندم مُچاله کر...

ادامه شعر
محمد جوکار

کار و بار چشم تو با شعر من رونق گرفت وای از آشوب و بیدادی که در چشمان توست می برد هی خواب را از چشم های کوچه ها گرمی شبهای مردادی که در چشمان توست پای چشمت عشق پاشیدم ولی پژمرده شد یاس های رف...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

گفتند چه داری که نثارش بکنی؟ جز قلبِ پلاسیده ی پُر زخم و ترَک ! - تا یار نباشد به چه کار آید دل آن هم به فدای زلفش، آن هم به درک... ای عشق تو را حُسن ختام آوردم هر قطعه سرودم از تو...

ادامه شعر
مهدی صادقی مود

میدانِ بزرگِ شهر، دیدم پسری از نسلِ بنی آدمِ گندم خورده با ضربه ی شلاق به خود می پیچید انگار که نیش از دُمِ کژدم خورده یک ضربه به صورتش اصابت کرده چون زیرِ فشار، لحظه ای جُم خورده رفتم به جماعتِ...

ادامه شعر
یعقوب سلامت

دلامرامبرمبربه این طرف به آن طرف که من نمی روم زتو به این طرف به آن طرف همیشه در کنارتو به غصه ات رسیده ام ولی چرا وفای تو رود به این وآن طرف سروده ای از این دلم روانه کرده ام تورا بیا پذیر و خو...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا