تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسین یوسفی رزین

"سوز دل در زمستان" شعری در رابطه با زمستان اخوان ثالث "سلامت را نمی خواهند پاسخ گفت/ سرها در دگریبان است..../وبیان آن سوز وگداز آن شاعر سروده شده در شب های تاریک و ......................................

ادامه شعر
رجبعلی  باقری

شانه به شانه ی تاریخ قد می کشد سرزمینی که برای جغرافیایش شانه خالی کرده اند ✍رجبعلی باقری #سپکو_شانه

ادامه شعر
مهرپویا مهرپویا

تا که سردار اسعد اندر ری زد ••••• علم چون بر آسمان مریخ نعره توپ و بانگ صاعقه زد ••••• بر رخ ظلم سیلی توبیخ دهن جور دوخت با مسمار ••••• گوش نیرنگ و حیله کوفت به میخ شاخ بیداد را بنیروی داد کند •••••...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

باکو در قاب شعر مفرد: باکو! نداری باکی از حالی که داری؟! گاهی بیندیش آخر از پیشینه ی خویش باکو در قاب شعر تک: باکو! چه باکی داری از پیشینه ی خویش؟! ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم رب الشهاده و النور به مناسبت سالروز شهادت امیرالمومنین علی ابن ابیطالب(علیه السلام) ای صاحب قدر ای شریک قرآن تابان ز ولایت تو ماه رمضان بنگر چو شدی شهید محراب به قدر گم شد برکت بعد تو از روی جها...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سه گلشنی به مناسبت شهادت مولا علی علیه السلام (آغازگر:) “شد عاشقش مهتاب و مجنونِ بیابان شد خورشید افتاد و سرش را بوسه باران شد” (پیکره:) دریا به روی خود نمی آورْد شن ها را از خود نمی رانْد آن سیه ر...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم رب النبی المصطفی الامجد جان جانان جهان به مناسبت سالروز درگذشت مادر مؤمنان حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها) جان جانان جهان روزی چنین از دست رفت از فشار کافران بر اهل ایمان رست رفت آن که با ایث...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

بـهار عـزیـزم ،دخترک چشم سبز من،، با دامن چین چینت، عاشقانه برقص،، می دانم سرت شلوغ است چمدانت را پر از عشق، وصفا، محبت کرده ای، خواستم بگویم میان روزهای آفتابی و بلند داخل چمدانت برای ه...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

گفت: باب امام زمان ام گفت: جناب امام زمان ام گفت: "وَ لَو کانَ چاپا" بانی بیان ام و... ال... بت... ته... ناسخ قرآن ام و به نابود کردن هر کتاب و درسی غیر این دین، بیان کننده ی فرمان ام و سفارشگر ...

ادامه شعر
محمود گندم کار

دختر گلپا با  توام!    ای دختر ایران کودک  عیلامی ی    انشان از کدامین دوره می آیی؟! دختر   زیبای    جاویدان در هزاران سال  خورشیدی دور از آن غارتگر ،این دستان غافل   از   ویرانگری  بودی فارغ   از...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

در نماز، روی شان به آستانه ی حسینعلی ست حج، زیارتی ز خانه ی حسینعلی ست گوسفند شان خطاب کرده است. شعر پیشرو شعر سروش در نقد بابیت و بهائیت محمدعلی رضاپور (مهدی) دین خود ستوده اند دعوتم به این زمی...

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

روزنامه کشیده شد به شبم تیترهایی که داغ می کردم تب مرا گـُر گرفت و می سوزاند توی قلیان که چاق می کردم! دود کردم تمام مغزم را قلب من توی سینه ام گندید خبرآمد که: سال، نو شده است شِپِش توی جیب من خندید...

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

حواسش یکم پرته ،چن سالیه تو رو جای اسمم صدا میکنه شبایی که دلتنگ میشه برات میشینه به چشمام نگا میکنه اگه از وسایل صدایی درآد بهم میگه: بِپّر ببین دَر زدن؟ سحر که براش قرصاشو میبرم خیال میکنه که مُنو...

ادامه شعر
محمود گندم کار

بر دخمه ی داریوش یک شیر باتیر و کمان و گرز و شمشیر در سایه ی فر و هر نشسته تندیس مه و شه جهان گیر در پیش دو دستش آتشی داشت با ایزد خود نیایشی داشت می دوخت دو چشم را بر آتش هر باره دعا و خواهشی داشت ...

ادامه شعر
محمود گندم کار

در مزگت آتروپات ویران آتشکده ی تخت سلیمان اسرار زبان سرخ آتش گردیده به کوه و دشت پنهان دیوان سیاه دل پریشان در چاه تکاب گشته زندان دیریست که خفته در دل خاک خاکستر آتش فروزان آتشکده ،یک شکوه خفته آرش...

ادامه شعر
حسین یوسفی رزین

روشن تر از خورشید باشد روزگارت ای ماهی افتاده در تور زمانه دنیای چو تیری شدسه پر در دست صیاد ما وتو ومن گشته ایم او را نشانه من از "غریب"ی پای زنجیرم و تو قربانی ظلمی که در قلبت نهانه ...

ادامه شعر
آرزو بیرانوند

.تکرار ازادی در شهرِ ما تکرار در تکرار می میرد یک کوه دلتنگی میان کار می میرد پَر باز باشی یا که پر بسته نمیفهمند اینجا نفس در سینه ی دلدار می میرد هر روز یک تصویرِ ماتم وار در اخبار با دستِ بسته...

ادامه شعر
محمد علی رضا پور

سلام و درود و عرض ادب و پس از مدتی یا پس از مدت ها غزلی از این سراینده بخوانید! سپاس از همه ی شما گرامیان بویژه مدیر محترم سایت که این محفل ارجمند را فراهم کرده اند و همچنین از شاعر گرانقدر، جناب سیا...

ادامه شعر
محمود گندم کار

آتشکده آتشکده راز باستان است ققنوس در آتش نهان است بر چار ستون کهنه ی آن خاکستر عشق جاودان است زآن آتش ورهرام بهرام افروخته کوه و دشت هر شام خاکستر خفته بر سر کوه چون سایه ی ماه مانده بر جام آتشکده...

ادامه شعر
حسین یوسفی رزین

دلم خسته بهار و باغ بوستان صفایی نی دگر در این گلستان کلاغ و زاغ با پرسیاهش نموده دشت وراغم را نیستان دگر آوا شکسته در گلویم منم تنها دراین کنج شبستان چه سازم با که گویم زخم پنهان بریده حنجرم را قوم پ...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا