روزنامه کشیده شد به شبم
تیترهایی که داغ می کردم
تب مرا گـُر گرفت و می سوزاند
توی قلیان که چاق می کردم!
دود کردم تمام مغزم را
قلب من توی سینه ام گندید
خبرآمد که: سال، نو شده است
شِپِش توی جیب من خندید!
تب مرا توی متن ها می بُرد
در خیالم ستون نویس شدم
روزنامه نوشت: می آید...
آسمان گریه کرد و خیس شدم!
توی تصویر تُنگِ بی ماهی
به خودم هی سلام می دادم
توی مغزم زغال لیمو بود
مثل قلیان که کام می دادم!
گفته بودند که: مبارک باد!
سوختم هی شبیه تنباکو
- سال خوبی برایتان... - لعنت!
دود را هی فرو... فرو... وَ فرو...
خسته بودم شبیه سبزه عید
ماهی سرخ را بغل کردم!
حال بی حالی ام مرا بد کرد
چای را در نبات حل کردم!!
تیترها را گرفتم از اخبار
لای یک روزنامه پیچاندم!
سال تحویل جای آیه و ذکر
شعرخود را برای خود خواندم!
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 5
امیر عاجلو 14 اسفند 1401 08:59
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
حفیظ (بستا) پور حفیظ 14 اسفند 1401 13:36
آفرین.درود
کتایون رها 14 اسفند 1401 15:09
شب نمی تواند تمام نشود !! زیرا خورشید عالم تاب می خواهد . .
انوار طلایی طلوع سپیده اش را بر شعری زیبا و شیوا بپاشد و
چقدر این شعر فریاد است !!
استاد مهربانوی شعر و احساس
بمانید و بتابید چون خورشید عشق و مهر و شعر
آسمانت بی غبار روزهایت شاد شاد
آرزو بیرانوند 15 اسفند 1401 11:34
ممنونم دوست عزیز،من شاعری نوپا هستم،البته من از ۱۵ سالگی اشعارم را در وبلاگهای پراکنده نشر میدادم و امان از نادانی ان روزها که الان هرباری یکی از اشعارم را ثبت میکنم شخصی برمیخیزدومیگوید این شعر از فلانیست سرقت ادبی نکن ...وکسی نمیداند سارق همانیست که نام شعرم را به کام خود کرده،ناچاره برای حفظ شان سایت مجبورمیشوم علی رغم میلم اشعارم را پاک کنم،هرچند ازاردهنده است اما باز در دلم قنداب میکنند که چقدر اشعارم زیبا بودند که شاعرانی برجسته جسارت ثبت ان را به نام خود داشته????????و باز هم تشکر از شما مهربانوی زیبا????????????????????
منوچهر کشاورز 15 اسفند 1401 10:51
باسلام و احترام .شاعره بزگوار زیبا و با معنا سروده اید لذت بردم .موفق باشید