تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
شبنم حکیم هاشمی

وقتی دلم به عشق تو زنجیر می‌شود! بی‌شک نبود فاصله تفسیر می شود! از بس نگاه می‌کنمت انعکاس آن در عمق چشم‌های تو تکثیر می‌شود! آن‌وقت آه می‌کشم و بغض سینه‌ام این‌گونه در هوای تو تبخیر می‌شود! پس ...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه المهیمن ناشادی ای جنون آنی خدادادی مظهر دلخوری و ناشادی آیت ظن و شک بیهوده، ناگوارا چو زنگ فریادی! در سراشیب عقل غلطیدی تو که از هفت دولت آزادی همچو کژدم زدی به نیش مرا خود در این کار خویش اس...

ادامه شعر
شیما رحمانی

خستگی فرصتِ پرواز نداد خستگیِ روحِ مرا در قفسی کرد اسیر اگر از تیره یِ فرهادی یا؛ در سرت شوقِ رسیدن داری دستِ من را تو بگیر بالِ پروازم باش بگذار آسمان؛ فرصتِ پروازِ چکاوک ها را قبلِ رفتن، ترسیم کند....

ادامه شعر
یلدا یوسفی

می‌میرم و می‌سوزم و چون عادتم این است یک خلوتِ خالی و سکوت ، حسرتم این است یک جام سیاه جامه ی ناب جرعه ی کوچک من مست توام ، هیچ مگو ، غفلتم این است آگاه شدم چشم ز رویای تو بستم یک لحظه فراموشی تو ، ...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

دیشب بدیدم ماه هم معشوقه میخواست از چشم بیدار فلق هنگامه میخواست دیشب دو چشم خسته ام هرگز نخوابید تا صبح سـِر عشق از دیوانه میخواست من بودم وشب بود و تنهایی و وحشت در آن شب بی انتها،...

ادامه شعر
سجاد صادقی

خبر ندادی و رفتی ، غریب اسماعیل دلم گرفته برایت ، عجیب اسماعیل تو از قبیله ی آدم حسابیان بودی شریف بودی و بسیار ، نجیب اسماعیل خدا کند که نسوزد کسی به تب اما مریض داغ تو هستم ، طبیب اسماعیل چه آیه ها ...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۳۳) قصـــه با طعــــم دهان تو شنیـــدن دارد خــواب،در بستـــر چشمان تو دیدن دارد وقتی از شوق به موهای تو افتاده نسیم دست در دست تو هــر کوچــه دویدن دارد تاک، ازبوی تَنَت مست، به خود می...

ادامه شعر
عزیز حسینی

اینجا با منی ،اینجا می گرید آنجا با منی ، آنجا می گرید هر آنجا بامنی ،هر آنجا می گرید اینجا در انزوای تاریک تو ابر در آسمان ستاره در ماه شب در شب می گرید بگو ای دوست بگو کیستی ...؟! که در منزلگه م...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف رکن حیات به عشقت ترک می گویم عزیزم تاب و تب ها را تو را می خواهم و ترک تمام منتخب ها را تویی واجب ترین رکن حیاتم نازنین من ز نامت رنگ می بخشم تمام مستحب ها را ببین که من تمام عمر خود ر...

ادامه شعر
شیما رحمانی

و در آن هنگام که مفتونِ شکوهِ نگاهت شدم؛ عشق معنا گرفت به راستی که زبان به چه کار آید وقتی؛ تلاقیِ دو چشم، مثنویِ هفتاد منِ دیگری ست؟! ... آمدی تا مَن زِ مَن خالی شود یک مَنِ سرکش بمیرد تا که مَن عالی...

ادامه شعر
علیرضا خسروی اصل

امشب من دگر یاری ندارم عاشق و یک غمخواری ندارم امشب من امیدوارم بیایی ورنه من دگر حالی ندارم ______________________ هر روزی که از عمرم گذشته دورم من ز تو بیا فرشته شاید که تو بگردی عزیزم به محبتت هست...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسم رب العزه و الکمال فدای تو یا حسین(علیک السلام) در وصف حال بازماندنم از مجلس عزای حضرت سیدالشهداء (علیه السلام) امشب نیامدم به سرای تو یا حسین(علیک السلام) آشفته شد دلم به هوای تو یا حسین(علیک الس...

ادامه شعر
امین و امیر اصلانی

بسم الله الرحمن الرحیم این شعر و اکثر اشعار با محتوای عاشقانه اَمی هیچ مخاطب خاصی ندارند و بدون هیچ گونه هدف خاصی سروده شده اند. «درّ مذاب بیجا» شعری از عمق روانم که روان کرده تو را، جوی ها دامن کوه...

ادامه شعر
مرضیه  رشیدپور

" مفهوم گل سرخ" می اندز ی ام بر صورت بنفشه با هزار کاکلی زرد از ابراز واژه ها، وادارم می کنی به مفهوم گل سرخ، چگونه این همه عشق را که از خورشید می گیرم بنویسم؟! شاعر: مرضیه رشیدپور(کیمیا)...

ادامه شعر
حفیظ (بستا) پور حفیظ

مریمانه (۳۱) مقدور هست درد دلی با شما کنم یا فرصتی که بغض فروبسته وا کنم؟ اصلاً امید هست با شعرهایتان این بیت‌های غم زده را آشنا کنم؟ ساکت نشسته‌اید و طغیان نمی‌کنید تا عشق را به نام شما اقتدا کنم ...

ادامه شعر
شبنم حکیم هاشمی

او عاشقم شد و به حضورم دچار شد! از عشق من تمام دلش بی قرار شد! تا لحظهء رسیدن قلبش به قلب من بی‌تا‌ب لحظه‌های پر از انتظار شد! وقتی رسید فصل شکفتن جوانه زد قلبم شکفت و در ته قلبش بهار شد! دیدم ...

ادامه شعر
سروش اسکندری

کاش می شد روی قطرات آب کلمات عاشقانه نوشت کاش می شد موسیقی تو را در دل دریا نواخت کاش می شد توی گلدان اطلسی دل تو را دوست می دارم کاشت کاش می شد تمام کاش های زندگی را درون قلبت نگه داشت کاش روی ب...

ادامه شعر
صدیقه جـُر

✍????در این نیزار غم هر نی رادیدم فغان وناله ای دارد،، به ایزد می رسید از دست دل این آه و فریادم،، نمی دانم که ام یا در کجا باشد ماوا یم،،،، ولی این نیک میدانم که اهل کوی جانانم...

ادامه شعر
جواد  جهانی فرح آبادی

سلام ای آشنای روز آخر خداحافظ نگار زود باور من و تو رهرو یک جاده بودیم برای هرخطر آماده بودیم تو یک دنیا غزل در چشمهایت و من آغوش وا کرده برایت تو دستانت نمادی از لطافت وقلبت معدن عشق و رفاقت اگرچه دو...

ادامه شعر
مهدی رستگاری

بسمه اللطیف بوستان عشق صبحگاهان رسید و وقت سحر آسمان نیز خون به دامان بود یار من رفته بود و حال من بد و آشفته و پریشان بود راه افتادم و به هر کویی بی‌هدف می‌گذشتم و بدحال رفتم و رفتم و رسیدم به باغ‌...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا