- لیست اشعار
- موضوع
- عاشقانه
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
aaa bbb
در18 /02/ 1394 -
Asal Amiri
در18 /02/ 1382 -
سامان بقایی
در18 /02/ 1379
«داستان کوتاه» سهمگین به دیدگانش زل زدم . رعب و وحشت سراسر وجودش را آمیخته و لبریز کرده بود . نگاهم آشفته به عشق بود . چشمانم خیس در راه نگاه معصومانه اش . میخندید با دگران و می سوختم برای دلبر. عش...
ادامه شعرآنکه از دل می نویسد لاجرم دلدار نیست آنکه عاشق می شود آری همیشه یار نیست در کنار یار بودن حس و حالی دیگر است آنکه از عشقش نگوید لاجرم بی عار نیست ...
ادامه شعربیقرارم کرده دلبر قصد جانم کرده ،لبر با تمام روسیاهی ارغوانم کرده دلبر ....... حسن سهرابی .... ساهر
ادامه شعرگاهی پُر از زخمم، افسُرده و حیرانم انباشه از دردم، گاهی که پریشانم یک حِس قشنگ، از جایی درون دل یادآور عشقی ناب زیبا بُکند، جانم ...
ادامه شعرمیتوانی که بیایی و دلم شاد کنی بزنی خنده به غم پنجره ها باز کنی، میتوانی که بیایی به مهمانی دوست، عشق را با همه ی جاذبه اثبات کنی میتوانی که بیای و در این بازی شعر شاعران را به غرل گویی خود ...
ادامه شعردست هایت؛ بویِ باران می دهند چَشم هایت؛ هر گُلِ پژمرده را جان می دهند باغچه؛ عطرآگین تَر شُد از وقتی که تُو؛ گُل کاشتی! ...
ادامه شعرمثل آن باغ پر از نور که رویایی بود کاش بودی و طلوع تو تماشایی بود ای تو مجنون غم عشق، اگر میبودی همهی بودن من با تو چه لیلایی بود روح من با تو پر از موج و تلاطم میشد روحم از حادثهی عشق تو دریایی...
ادامه شعرشاید، کسی با پایی برهنه در بی انتهایی بیابان در آفتابی سوزان انتظار تو را می کشد ... ؟
ادامه شعر✍????از کفر من تا دین تو یک بند انگشت مانده است،، یا دل به قلبم میدهی یا خانه را ویرانه کن،، مجنون و شیدایت منم آن عاشق زارت منم،،،بهر خدا یکدم نظربرحال این پروانه کن ،، ب...
ادامه شعربی فراخوان آمدم، جان را فدایت می کنم ای به قربانت شوم، دنیا به نامت می کنم بیش از این بر من نتاز با آن نگاه مهرُخت بر دلم جانی بده تا من نگاهت می کنم ...
ادامه شعردفن است در این سینه، نهان عشق تو ای یار گنجی است میانِ دلِ ویرانهی عاشق
ادامه شعرعشق یعنی : در کنار پنجره تنهایی ... با آواز چکاوک و بوی نرگس ... روی برگ شبنم های خیس ... به یاد او یک فنجان چای نوش جان کنی ......
ادامه شعربسم رب الشهداء و الصدیقین به مناسبت روز عرفه صبح است و صحرا منتظر تا تو بیایی ای مظهر نور جلال کبریایی هر دانه شن در بیابان بی قرار است آن دم که صحرا را مشرف می نمایی ای نور هستی این وداعی عاشقانه ...
ادامه شعرزندگی را اندکی آسان کنم عشق را در سینه ام ویران کنم خسته ام از این پلیدی های زشت عاشقش هستم، ولی کتمان کنم
ادامه شعرنگاهی به تو کردم،یک زندانی آزاد(آدم) یک گنجه بی در،کهنه و تیره و تار(آدم) زیبایی که ندارد،نه گل و نه چمن و درخت(آدم) از این اتاق خالی و پوچ،به کجا باید رفت(کبوتر) گرفتاری و در بند،بی هیچ نگهبانی(آدم...
ادامه شعرآن کَس که به عشق یار دُچار است سرگشته و آشفته به کار است آن کَس که ز عشق یار گریزد بر اسب مراد خود سوار است
ادامه شعرخوب یا بَدَش را من نمی دانم! اما؛ دلم گیرِ نگاهی شد، که در عمقش؛ هزاران جنگلِ سرسبز پنهان بود و دریائی در آن پیدا؛ که پایانَش نمی دیدم اما؛ دریغ و صد هزار افسوس خطا کردم خطا کردم خطا کردم. ...
ادامه شعرتو در همه وجود من،زنده و پایدار هنوز اما درد این دلم ، حسرت دیدنت هنوز فهم ی نبود در آن زمان،درک کند وجود تو جهان اگر بهشت بُوَد ، زمین آن وجود تو آنچه نشسته در دلت،مهر خدایی بود و بس برای عشق بعد...
ادامه شعرسخن از دوست مهم است رفیق تو به هر کس نتوان دل بسپاری رفیق چون دهان به حرف بیاید او را من و این صوت نیاز است رفیق زین جهانی اعتمادش که به من کور شَوَد تو زبان نه دل و در سینه شنیدی رفیق من و تو مثل ...
ادامه شعرآسمان صاف و خالی از ابر بود عرصه جولان من. چشم تو را چون نگاه کردم ماندم در آن. نگاهی عجیب حسی عجیب غوغا بود غوغا. اما من سطحی نگر بودم و همسفر عقل شدم. عقل مرا در دریای مواج خود غرق کرد. جسمم را در ج...
ادامه شعر