مثل آن باغ پر از نور که رویایی بود
کاش بودی و طلوع تو تماشایی بود
ای تو مجنون غم عشق، اگر میبودی
همهی بودن من با تو چه لیلایی بود
روح من با تو پر از موج و تلاطم میشد
روحم از حادثهی عشق تو دریایی بود
کاش بودی و تمام تن من در لمست
غرقه در پاکی ایثار اهورایی بود
کاشکی بودی و هر لحظهی بودن با تو
مثل پرواز پس از خلسهی تنهایی بود
و به شکرانهی تصویر هماغوشیمان
ماجرای تپش آینه شیدایی بود
کاش دیدار تو در دال خودش گل میداد
غرقهی عطر همان روز که میآیی بود
کاش از شوق ظهور تو، تحول در من
مثل میلاد گل و شاعر نیمایی بود
کاش ناگه تو بیایی که بدانی از عشق
قلب دیوانهی من در تب رسوایی بود
کاشکی باشی و تکرار شوی فصل به فصل
مثل آن باغ پر از نور که رویایی بود!
شبنم حکیم هاشمی
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 10 تیر 1402 10:20
لطیف و دلنشین