تولد اعضا
همایش
محل تبلیغ آثار فرهنگی شما
حسن  مصطفایی دهنوی

« سود و زیان » خداکی با بَدان بد بود،بدان را می دهدشان سود کز اول قدرت دنیـا ، به دست مردم بد بود بدی در هر نفر باشد ،خدا آن را دهد سـود مداماً سود این دنیا ، ب...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

راهکاری را نشانی ده ، دلا جاده ای سازی که راهی را نما با عریضی راه بس راننده ای بی محابا ، راه را طی ، ماجرا رسم خطّی را کشی با فارسی با زبان معیار گردی ، آشنا نغمه آهنگی سرایی جلوه ای با خمیری...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« شیطان فطرت » حسن آنگه مدبّرشد،که از حق حرف حق گوید وگر نه بی سوادی را،نه حق باشد نه می گوید حسن این نکته را داند که حقگو در ره حقست چو منصور اَر سر دارس،زِحق صد نکته میگوید و...

ادامه شعر
علی احمدی

اُف بر دروغ که حق را به زیر نقاب کرد هر نکبتی را در نظر عین ثواب کرد از بوی خوش مستیم و بی خبر ز فاجعه که گلاب را قتل عام گلستان گلاب کرد علی احمدی(بابک حادثه) ...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

عیب خود را، فاش سازی با بیان ، آک آهویی همچو آن یک پسته ای لب واکنی رسوا هویی های و هویی راه اندازی ، میان هر شاعری چون دهل کوبی ، خودی رسوا میان من خود اویی در خفا ماندی ،کشی جاری چنان ،جرزن ،دل...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« بود و نابود » معشوق اگر نباشد ، عاشق کجا توان بود چیزی اگر نباشد ، کی پی بر آن بنا بود چیزی که خود نباشد ،سود و زیان از آن نیست سود و زیان هر چیز، ثابت...

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

امان از هراس اولین، اولین روز تولد، اولین روز رفتن به مدرسه، اولین روز تلاقی نگاههای عاشقانه، اولین روز ثبت نام دانشگاه، اولین روز پادگان و خدمت نظام، اولین روز شروع زندگی مشترک زیر یک سقف، اولین روز ...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

حال بینم این زمین در تنگنا #################### بر محمّد ، خاندانش بس درود شکر نعمت شاکرم دارم سجود رحمتی داری تو ای پروردگار در حریم رحمتت ،نامم ،شمار بندگان بی شماری صبح و شام روز خود را ،در ...

ادامه شعر
کاویان هایل مقدم

خدایا کجایند مردان بی ادعا صراحی به دستان درد آشنا همه دل پر از عشق و نام وطن نداشتند فکری دگر در خفا یلانی سبک پنجه و خوش نهاد به میدان رزم، رعد بر اشقیا سراپا به فرمان فرماندهان صفوف نبرد را ندیدی ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« طرز سخنوری » آنها که حکمرانـی و امر خدای را دانند طرز سخنـوری و رضای خدای را دانند با آشنایـی سخـن حق ، به روزگار بـر نیک و بد ، ممیز...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

دوبیتی #################### نهی سر را کلاهی گر چه زرّین بپوشی ، جامه تقوایی ،به آذین بخدمت ،کائناتی سر نهی هان عدالت گستری حاکم به آیین ولی اله بایبوردی 02 / 08 / 1399 سلبریتی بین افرادی نما ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« حق بین » گر آدم حق بینی ، چشم از همه کس بر بند هر کس که بحق دل بست،دل از دیگران برکَند بر بند به حق پیوند ، هیچ اند دیگر مردم محکم تـر از این بربند ، با حق...

ادامه شعر
khodadad adineh

سازجان ما الفبایش تویی کوک جان زندگی رانش تویی ضرب آهنگ طبیعت دست توست این طبیعت را نداخوانش تویی جان در جان ونفس اندر نفس روح ما را درقفسدانش تویی ذره را در ذره آهنگ می زنی چنگ بر جریان وشریانها تویی...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« راه مقصود » بیا با دین مدارا1 کن،که در دینت خدا بینی ره دین راه مقصودس،مدارا خواهد تا خدا بینی چرا با دین نمی سازی،مگر دینت نمی بینی زِ غفلت می کند دورت، توان ن...

ادامه شعر
علی اصغر رضایی مقدم

با سیاهیهای پیوسته نور آزادی نمی بینم با نشاط رنگ و رو رفته رنگی از شادی نمی بینم گرچه در خوابیم و میدانیم در میان خواب بیداریم در دل شبهای بیداری از طلوع صبح،بیزاریم آن جوانیهای در برزخ در جوانی،زود...

ادامه شعر
علی آقا  اخوان ملایری

غم تنهایی، درد و دلتنگی همراه است غروب های سرد و دلگیر در راه است آسمان دلم گرفته و ابری است چشمانم خیس و بارانی است سکوتم از فریاد لبریز است صورتم زرد مانند پاییز است انتظار برایم سخت و طولانی ...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

حکایت بشنویم از هر وزارت مسائل ، اجتماعی را ،حکایت یکی املا کند ، انشا نگاری یکی حق را ادا دیگر چه کاری وزارت خانه ها ، هر یک مجزا که با دولت یکی ، پیوسته جانا حقوقی شهروندی ، بین مایی به تنظیم...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« دیو دمان » دادم از این دلم بُوَد ، روی به من نمی کند سود زِ من ربوده است، سود به من نمی کند این دل هرزه گرد من، از وطنش فراری است رهرو راه غربت است، رو به وط...

ادامه شعر
ولی اله بایبوردی

هر ریا کاری نهانی مقصدی مقصدی دارد تظاهر گر بدی این چه انسانی فریبد اجتماع با چنان ترفند گیرد انتفاع جاه خواهد تا کند فسقی دلا در امانت معصیت بس ماجرا مال ایتامی خورد اوقاف را متّقی دوران به ظاهر ...

ادامه شعر
حسن  مصطفایی دهنوی

« عُجب گرایی » صحبت حافظ به راه حق، چو برآید هر که شنید است وخواند، با خبر آید اهل نظـر رو کننـد سوی کتابش تا زِ کتابش ره خدا ، بِـبَر آید در ره حق...

ادامه شعر
ورود به بخش اعضا