- لیست اشعار
- موضوع
- آزاد
تولد اعضا
-
شعر ایران تولدتان را صمیمانه تبریک می گوید
-
mehdi rafiee
در31 /02/ 1362 -
نستـــــرن طالبـــــــــزاده
در31 /02/ 1394 -
Susan Jafarzade
در31 /02/ 1360
رخت حوصله را از ایوان خاطرم باد برده است آنسوتر درختی همدردی میکند با خاطر عریانم و آخرین برگ بلاتکلیف میان آسمان و زمین وداع میکند با زندگی میدانم تاب نمی آورد قلب فرسوده ی ثانیه ها از هم...
ادامه شعرکارِ من شعر گفتن نیست ...، بلکه کارِ من ، بازی، با واژه های درد کشیده یِ روز وشب زندگی است...!! (۱۳۹۸/۰۸/۰۳)
ادامه شعردر ذهن خاکیه دلم درختان خشک بی قواره علف های هرز و جاده ای پر از دست انداز بجا مانده دیری است بوته گل سرخ مرده آب هم مرده من هم خواهم مرد در کنار آن بوته گل سرخ...
ادامه شعرچه فرقی می کند باشم یا نه در من یک سیاه چاله زندگی می کند سلولهایی طغیانگر و سرکش آنها شاعرند آنها همیشه واژه ها را بهتر درک می کنند باید بنویسم هنوز جوهرم خشک نشده ........... قلمم نشکسته.............
ادامه شعرنمک خورده، نمکدان را شکستند هزاران بار پیمان را شکستند نه تنها با حکومت های ایران که پیمان های ایران را شکستند * * * برای پول کردند، آنچه کردند نه تنها زن، ولی کی گفت مردند؟ بظاهر صلح جو بودند، ...
ادامه شعرمن ، قلم قلم ...، با واژه ها ، زندگی میکنم ...؛ مخاطبینم ، آن واژه ها را ، شعر میخوانند ...!! (۱۳۸۷/۰۹/۱۳)
ادامه شعرعاشقم عاشق نقاش ازل که چُنان می کشد او هستی را نقشی از جام و می و مستی را من هنر می بینم نه به اندازهء نقاشی قرن نه به آن عمق نگاه لیزا نه به اندازهء دریای خیال مرد نقاش کشید کلک خیال...
ادامه شعروقتی که می آیی ، بهارت را بیاور گل خنده ی پروردگارت را بیاور در ایستگاه ِ تشنگی در انتظاریم بر ما بباران، آبشارت را بیاور آلودگی ها در وضوهامان اثر کرد از آب زمزم، چشمه سارت را بیاور (اینج...
ادامه شعریک دست صدا ندارد: یک دست صدا ندارد درست! همان دست را مشت کن بزن بر دهان یاوه گویان ببین چه خون می ریزد ! محمد مولوی...
ادامه شعر« رسم محبت » لعنت بر آن کسی، که به من رهزنی کند یا ذره ای به من ضرر آوردنی کند با دشمنان ، تو دوست بشو چون برادران تا شاید آن ، سخن به نکو گفتنی کند ...
ادامه شعرفصل ِ قحطیست ، خدا خواست که باران نشود بهتر این است تب ِ حادثه درمان نشود ما به یک کوچه ی بن بست شبیهیم و تنگ هرگز این شهر مُزیَن به خیابان نشود فکر لیلا شدن و قحطی ِ مجنون سخت است قصه ای تازه بخوان...
ادامه شعر« مرام برادری » بر من برادر آنکه ، غمم خوردنی کند کی می تواند ، آنکه دلم آزردنی کند ما را دل از طریقه ی صحبت غنی کند کی می توان برادرش آزردنی ...
ادامه شعرابن ملجم تا سحرگه بر سر سجاده بود آن زمانی که امیرالمومنین در خانه بود وقت بالا بردن شمشیر خویش نام الله بر زبان می بُرد ز پیش جمله اعداء چون که خارج می شدند هم به تکبیر خود خوارج می شدند آیه های حق ...
ادامه شعر« فکر عاشقی » هر عاشق بی دانشی،خواهد نکو کاری کند اما حساب اینجا بُوَد،از دانش آن کاری کند دانش به مغز هر کسی،تأثیر و تعبیرش نکوست هر غرّه درس وکتاب،نتوان زِ خود کار...
ادامه شعررباعی : 1 ناب می از ساغری خوردی ،دلا مست گشتی در خرابی خانه ها با شرابی جام ، دوری از رقیب راه پیدا ، سوی یاری ، با وفا رباعی : 2 شُرب جامی ده برایم ای رها از رقیبان سفله پرور ، دورها آن شرابی...
ادامه شعرپیوسته نفرینَم کنید ناجسته پیدایَم کنید همرزم آن روزانِ من! این درک محدودت کجاست؟ سراغ از آن مصیبتها، ملامتها حقارتها، سراغ دل در ناکجا خواهم گرفت!!! اما جهان دیگرم، در عمقِ این غرقابِ خون! دیوانه ...
ادامه شعر« کار جهانی » من در اثـر کشمکـش کار جهانی کارم به هدر رفت ، خداوند جهانی در مدت عمرم ، سر من زیر لگد1 بود آزرده شد این پیکرم از جهل جهانی ...
ادامه شعردارم شنیده میشوم و کسی سکوت را با واژه هایی که به گلویم چسبیده، میشکند واژه هایی عریان با سیب گلویم بالا و پایین میرود تمامی حروف من را بر آینه قسیان میکند و واژه به واژه تف میشوم بر بالاتر از خورشیدک...
ادامه شعرپدر، آغاز مهر و آفرینش پدر، روح بلند هر نیایش پدر، سختی و رنج و خون دل ها پدر، موجی است از امواج دریا پدر، لبخند گیتی بر دل پاک پدر، تفسیر ناب رویش از خاک پدر، از طفل غم را می زداید پدر، چون شمع در بز...
ادامه شعر"به یاد زنده یاد سهراب سپهری " قبله یک گل سرخ سهراب می توان دید دلا در محراب جا نمازی که شود چشمه و نور می شود دید ، عبادت از دور کعبه دل شده ، لبریز دعا که کند سجده در این دشت بلا حجر الاسود من...
ادامه شعر