3 Stars

تا سحر شب ها تماشا ماه را

ارسال شده در تاریخ : 17 مهر 1399 | شماره ثبت : H9413062


رباعی : 1

ناب می از ساغری خوردی ،دلا
مست گشتی در خرابی خانه ها

با شرابی جام ، دوری از رقیب
راه پیدا ، سوی یاری ، با وفا

رباعی : 2

شُرب جامی ده برایم ای رها
از رقیبان سفله پرور ، دورها

آن شرابی را فزاید عقل و دین
همنشین با یار خوبی هر کجا

رباعی : 3

دانه پاشی بر زمینی کشت لا
دام پهنی با چه طنّازی دلا

آن چنان بازی کنی کاری فریب
همچو صیّادی شکاری صید را

رباعی : 4

گر وداعی می کنی از ما جدا
محفلی را ترک گویی با صفا

می روی جایی نه پیدا ، ای عزیز
گم درون بحری که یکسر ماجرا

رباعی : 5

می کنی چون نوبهاری گریه ای
گوشه ای سنگی نبینی ناله ای

از طبیعت منزوی بانگی کشد
چون نبیند یار را یک لحظه ای

رباعی : 6

ترک گویم این جهان را ای نگار
می روم بیرون ز شهری هر دیار

آن سرایی می رسم بینم خودی
بین هر یک از عزیزان آشکار

رباعی : 7

گوشه تنهایی ندیدی هان مرا
منزوی از خلق با اویی ثنا

شب شود با آسمانی گفتگو
ماه را بینم میان انجم نما

رباعی : 8

دور از من آفتابی حُسن هان
همچو نجمی دیده آبی شد عیان

بین انجم ماه را بینم ، دلا
با نجومی همنشین مهری نشان

رباعی : 9

ماه را بینم به یادت ، ای رها
تا سحر شب ها تماشا ماه را

گوئیا گشتم قمر ماه ای عزیز
از زمینی عشق دوری هر کجا

رباعی : 10

سیه چشمان زیبا را ، تماشا
تداعی هجر شب را گر چه غوغا

وصالی باشد ای دلبند شیرین
به جایی می رسی، با او هویدا

رباعی : 11

لعل لب را ، با تبسّم ، دیده ای
خنده هایی داردش لب غنچه ای

گر چه مکنون در حجابی با حیا
با حیا گل ، در میان ،هر بوته ای

رباعی : 12

بر سیاهی روزهایم خنده ای
می کنی جانا ،نبینی گریه ای

گونه هایم اشک آلود ، ای عزیز
قطره چشمی همچو ابری توده ای

ولی اله بایبوردی

16 / 07 / 1399

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 142 نفر 385 بار خواندند
امیر عاجلو (17 /07/ 1399)   | منصور آفرید (17 /07/ 1399)   | محمد رضا درویش زاده (17 /07/ 1399)   | مسعود مدهوش (17 /07/ 1399)   | علی معصومی (17 /07/ 1399)   | کاویان هایل مقدم (17 /07/ 1399)   | کرم عرب عامری (17 /07/ 1399)   | ولی اله بایبوردی (17 /07/ 1399)   | علی مرادخانی (17 /07/ 1399)   | بهنام حیدری فخر (17 /07/ 1399)   | حامی شریبی (17 /07/ 1399)   | اکرم بهرامچی (17 /07/ 1399)   | معین حجت (17 /07/ 1399)   | محمد مولوی (18 /07/ 1399)   | حسن مصطفایی دهنوی (19 /07/ 1399)   | آرمان مرادی (07 /02/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (17 /07/ 1399)  منصور آفرید (17 /07/ 1399)  محمد رضا درویش زاده (17 /07/ 1399)  مسعود مدهوش (17 /07/ 1399)  علی معصومی (17 /07/ 1399)  کرم عرب عامری (17 /07/ 1399)  علی مرادخانی (17 /07/ 1399)  بهنام حیدری فخر (17 /07/ 1399)  محمد مولوی (18 /07/ 1399)  
تعداد آرا :9


نظر 26

  • امیر عاجلو   17 مهر 1399 10:17

    درود بر شما rose

    • ولی اله بایبوردی   17 مهر 1399 13:27

      سلام

      سپاس از همراهی

      تقدیمی : rose

      سخن موجودات

      ###########

      چنان پندار ، منطق ،آدمی را
      در عالم نطق ها باشد هم آوا

      به هر جا بنگری ادراک باشد
      که نطقی را بدان موجود دارد

      حکیمان قائل اند ،حیوان مُدرک
      شعوری چون نباتی لا که مشرک

      که در تعریف انسان ،قاصر آمد
      که حیوان ای خردمند ناطق آید

      ز آیاتی بخوان ، تا فهم گیری
      که هر موجود را باشد چه نطقی

      به حمدی ذکر گویان هر وجودی
      نباتی ، آدمی ، حیوان ، سجودی

      به هر صورت تمامی خلق عالَم
      به حدّی وسع ، دانایند و عالِم

      درختی خشک هم ، گویای ذکری
      که ذکرش در تَرَک باشد چه دانی

      ولی اله بایبوردی

      rose rose rose rose
      rose rose rose
      rose rose
      rose

  • منصور آفرید   17 مهر 1399 11:07

    درود بر استاد عالی و دلنشین
    دستمریزاد

    rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   17 مهر 1399 13:39

      سلام

      سپاس از دیدگاه ارزشمندتان

      ممنون از همراهی

      تقدیمی : rose

      از واقعه کربلا ” جریان حضرت آدم و نوح علیهماالسلام ”

      %%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

      به دنبال حوا می گشت ، آدم
      از آن روزی هبوطی کرد آن دم

      گذر از کربلا غمگین شدش هان
      چنان دلتنگ گشتش ناله ،گریان

      که در مقتل ، چنان لغزید ،پایش
      که از پایش چه خونی شد روانش

      نگاهی بر سما ،گفتش خدایا
      گناهی مرتکب کیفر که ما را

      زمین را سِیر کردم تا که این جا
      ز پایم خون که جاری شد خدایا

      ندا آمد ،نه جرمی ،لا گناهی
      زمانی می رسد قتلی، نگاهی

      حسین از نسل اولادت که آدم
      چه مظلومانه سر از تن جدا غم

      که خونت شد روان جاری زمین شد
      که آدم ، لحظه ای ،جانا ،غمین شد

      حسین پیغمبر است گفتا نه آدم
      که ختمی مرتبت را ، پور ماتم

      یزید است، لعنتی کن قاتل او
      که اربع لعنتی کردش ،نکو رو

      به جانب کوه رفتش ،تا عرفات
      در آنجا یافت حوّا را به حاجات

      گرفت آدم ، کلامی از خداوند
      که برگشت داده شد توبه اش دلا پند

      که در ساق عرش دیدش چند کلامی
      به او آموخت ، جبراییل نامی

      پناهی بُرد ،بر اسمای حُسنا
      محمّد شد علی پوران زهرا

      که آدم ، داد سوگندی ، خدایا
      که در قلبش چه حزنی شد مهیا

      که آب از چشم جاری شد چه نالان
      بگفت جبرئیل ،علّت چیست گریان

      به پنجم اسم قلبم ناله ای کرد
      که اشکم را دلا خونابه ای کرد

      مصائب بس بزرگ آمد که آدم
      مرا گو ،آن چه باشد زود در دَم

      زمان آید ، غریبی ،تشنه ،تنها
      کمک یاری نباشد کُشته آن جا

      چو او را بنگری گوید چه عطشان
      میان او ، آسمان ،دودی هوا ،هان

      به شمشیری شود سیراب و مرگی
      که مذبوح از قفا گردد ،چو برگی

      که خرگاهش به غارت شد که آدم
      مبارک سر ، زنندش نیزه ، ماتم

      که از شهری به دیگر شهر گردان
      اسیرانی به همراهی پریشان

      غریبی ، تشنه لب در کربلا هان
      به پیرامون نگاهی کرد عطشان

      مصیبت نامه مؤلانا حسین جان
      بلایی ، ابتلا باشد ، ز دوران

      دلم غمگین و خونین گشت جبرئیل
      مصیبت نامه ، مؤلانا ، به تبجیل

      که آدم غصّه دارد مرگ طالب
      عزاداری کند ،هر لحظه راغب

      ولی اله بایبوردی

      rose
      rose rose
      rose rose rose
      rose rose rose rose
      rose rose rose rose rose

  • محمد رضا درویش زاده   17 مهر 1399 11:21

    بسیار زیبا لذت بردم استاد بزرگوار applause applause rose rose

    • ولی اله بایبوردی   17 مهر 1399 13:46

      سلام

      سپاس از همراهی تان

      ممنون از دیدگاه ارزنده تان

      تقدیمی : rose

      قصه کربلا به نوح اعلان شد

      !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

      که راوی شد اَنَس مالک که گوید
      سخن را ، از نبی مُرسل ، بجوید

      ندا آمد ، که قوم ِنوح هالک
      شکافد نوح الواحی که ذالک

      چو شق کردش ندانستش چه کاری
      که آمد جبرئیلی ، هان ! به یاری

      نشان دادش به او شکلی ز کشتی
      به صد میخ الف صندوقی به دستی

      تمامی میخ را ، کوبید ، کشتی
      که باقی میخ پنجی هان به دستی

      به یک از پنج میخی زد ، چه نوری
      که چون انجم درخشان شد چو هوری

      چنان حیران شدش نوح نبی هان
      چو بشنیدش نبی هستم هراسان

      بگو : احوال این مِسمار با من
      ندیدم این چنین مسمار گفتن

      که سیّد انبیا ، نامش محمّد
      یمین کشتی جلو کن نصب احمد

      دوم مسمار زد ، نوری که ساطع
      عمو زاده اش علی چون هور طالع

      به چپ کشتی بکن نصبش جلو هان
      محمّد با علی ، حافظ ، نگهبان

      سوم میخی ، همان ،زهرای اطهر
      که نصبش جنب میخ اوّل که اظهر

      چهارم میخ ، نصبی شد به جنبی
      حسن باشد به چپ کشتی که نصبی

      که پنجم میخ نوری زد چه رخشان
      پدید آمد چه خونین گشت حیران

      که جبرئیل امین گفتش روایت
      ز مقتل کربلا ، شرح از شهادت

      چو با کشتی ،جهان را ، در نوردید
      زمین آن را گرفت چون کربلا دید

      که نوح از غرق ترسان شد ندایی
      خداوندا ! جهان گشتم ، نه آهی

      چه شد هان لرز دارم ترس خالق
      که نازل شد امین ، در حال ناطق

      که مقتلگاه شد ،ای نوح این جا
      حسین مقتول گردد او که طاها

      بگو : قاتل حسین کی ، مرد دانا
      که ملعون زمین هفت آسمان ها

      نبی نوح ، اربعی لعنت فرستاد
      پس از آن نوح کشتی را بگرداند

      به جودی کوه کشتی را که بنشاند
      حیاتی دیگر آمد ، نوح خنداند

      ولی اله بایبوردی

      rose rose rose rose
      rose rose rose
      rose rose
      rose

  • مسعود مدهوش   17 مهر 1399 11:41

    درود بر استاد و سرور گرانقدر applause applause


    زیبا ، زیبا،زیبا،زیبا،دلنشین،دلکش applause love struck love struck love struck love struck love struck > rose rose

    • ولی اله بایبوردی   17 مهر 1399 13:55

      سلام

      جناب استاد مدهوش ارجمند

      سپاس از دیدگاه بسیار ارزنده تان

      تقدیمی : rose

      گذر انبیا از کربلا (جریان حضرت ابراهیم )

      %%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%%

      روایت شد ، که ابراهیم ، جانا
      گذر از کربلا کردش در آن جا

      بلغزید اسب و ابراهیم افتاد
      سرش بشکست و خالق را ندا داد

      چه حادث شد ز من پروردگارا
      چه علّت من شدم مجروح جانا

      ندا آمد ، گناهی لا ، تو را ، هان
      که این جا مقتلی شد خون پاکان

      در این جا ، سبطِ خاتم انبیا هان
      شود مقتول دوران ها چه گریان

      بگفتا ! قاتلش کی ، جبرئیلا
      که ملعونِ زمینها ،آسمان ها

      قلم بر لوح ،جاری شد به لعنت
      قلم را داد خالق ،هان چه نعمت

      که استحقاق تشویقی شدش هان
      که لعنت بر یزیدی کرد ، انسان

      که ابراهیم ، لعنت کرد بسیار
      که اسبش گفت آمینی به صد بار

      چه علّت اسب گفتی هان تو آمین
      چو لغزیدم ، بیفتادم چه غمگین ؟

      سبب جانا یزیدی شد که لعنت
      بیفتادی زمین ، مجروح ، علّت

      مصیبت نامه ، مؤلا را ، به انجم
      چو دیدش گفت بیمارم به پنجم

      همان آل کسا ، سوم ولایت
      به عصمت پنجمین شد در نهایت

      ز آدم تا به خاتم هر نبی هان
      به قاتل کربلا ،لعنت عزیزان

      که عیسی گفت ای یاران بجویید
      چو او را ، یافتید او را ، بگویید

      کمک یارش شوید ای یار عیسی
      حسین ، سردار ایمان ،پور زهرا

      مزارش کربلا باشد ، چه والا؟
      قمر هم در مزارش بوده آنجا

      حسین خورشید عالمتاب باشد
      که عباس علی ، مهتاب باشد

      روایت این چنین شد گوسفندان
      ز شط آبی ننوشند ، ما که حیران

      به اسماعیل چوپانان خبر داد
      ننوشند گوسفندان آب را یاد

      مناجاتی ، ندا آمد ، که گفتا
      بپرس از گوسفندان ات که گویا

      یکی گفتا ، خبر دادند ، ما را
      که فرزندت حسین مقتول صحرا

      چنان لب تشنه عطشان جان بدادش
      که ما مدهوش و محزون در فراقش

      که ملعون زمین ها آسمان ها
      که قاتل کربلا شد ،مرگ بادا

      که پیرامون کند ،لعنت به قاتل
      که حق پیروز شد مغلوب باطل

      ولی اله بایبوردی

      rose
      rose rose
      rose rose rose
      rose rose rose rose
      rose rose rose rose rose

  • علی معصومی   17 مهر 1399 11:45

    درود و عرص ادب
    ارجمند
    جناب بایبوردی نازنین

    قلمت استوار باد گرامی
    ◇◇◇◇
    با عرض تسلیت اربعین سالار شهیدان
    ■■■■

    اربعین ۵
    ص د اربعین ترانه نوشتی شراب را
    شوری زدی به نغمه نوای رباب را

    تا آسمان شراره نگیرد به بدامنش
    پیچده ای به نیزه سر آفتاب را

    نازم تو را که سرور آزادگان شدی
    سر داده ای ترانه ی اهل کتاب را

    از آن شبیکه کنج تنور از غمت شنید
    خاکستری نشسته رخ ماهتاب را

    با چوبخیزران چه نمودیکه خواهرت
    عم ناله می زند پدرش بوتراب را

    وای از شب خرابه فغان از رقیه ات
    آنشب که نذر تو می کرده خواب را

    یاران باوفای تو ای گل چها شدند
    تا از دیارمان ببرند اضطراب را
    اربعین ۹۹

    rose

    • ولی اله بایبوردی   17 مهر 1399 13:16

      سلام

      جناب استاد ارجمند

      سپاس از همراهی تان

      اربعین حسینی تسلیت باد .

      ممنون از اشعار زیبایتان

      تقدیمی : rose

      پیدایش نور حسینی

      @@@@@@@@

      نبی اکرم بفرمودش که سلمان
      پدید آورد خالق ،روح من هان

      ز نوری با صفا ، پاکی ، خداوند
      مرا خواندش اطاعت ای خردمند

      ز نورم هان علی خلق آفریدش
      به فرمانش اطاعت ها ،خریدش

      ز نورین ، فاطمه را ، خلق ، خالق
      هم او کردش اطاعت شد به ناطق

      ز نور ما ،سه تن جانا حسن را
      حسین را هر دو را پروردگارا

      ز حُسن اسما نهادش نامها را
      محمّد ، بود علی ، فاطر بقایا

      حسن بودش حسینی نه امامی
      ز پنجم نور ،خالق کرد هادی

      زمینی ، آسمان ، ما بینِ آنان
      نه آبی هان هوایی جمله حیوان

      که ما بودیم ما ، او را به پاکی
      اطاعت در عبادت لا که شاکی

      ز نور پاک خود ما پنج تن را
      خداوند ، آفریدش در ثناها

      پدید آورد از نورم ، سما را
      زمین را آسمان ها را فضا را

      ز انوار علی ،کرسی پدیدار
      علی الله ، از عرشی سزاوار

      بسی حوران ملایک بس فرشته
      ز انوار حسن ، زیبا سرشته

      قلم ، لوحی پدید آورد ، خالق
      ز نوری پاک پاکی شد که ناطق

      حسین بودش قلم لوحی خردمند
      تولد یافتش ، از نور ، پیوند

      ولی اله بایبوردی

      rose rose rose
      rose rose
      rose

  • کاویان هایل مقدم   17 مهر 1399 11:52

    استاد پاک دل
    این روزها که دلها هوای باریدن دارد با ترنم اشعارتان چه تناسب دارد.
    قلمتان استوار
    applause applause applause

    • ولی اله بایبوردی   17 مهر 1399 13:08

      سلام

      جناب استاد مهرنگار

      سپاس از دیدگاه

      رباعیات و دوبیتی عرفانی هر چند عاشقانه....

      در ضمن :

      سروده اینجانب ...

      تقدیم به محبّان اهل بیت....

      منظومه تثبیت عشق بر وزن عروضی : مفاعیلن مفاعیلن فعولن

      تعداد ابیات : 10666 بیت سروده شده است .

      ولادت حسین بن علی تا شهادت زینب کبری سلام الله علیها

      حدود 761 قطعه شعر

      ثبت آثار ملی نشده است .

      مناجات

      الهی ! قدرتی دادی لسانم
      به شیوایی قلم را تا نگارم

      زبانم گشته ای ،حق آشکارا
      تو دادی حال گویا قال ها را

      نویسم بر مُحبّان اهل بیتی
      عزادارانِ مؤلانا ، حسینی

      صراطی داده ای کوتاه راهی
      حقایق روشنی حجّت کماهی

      زیارت نامه ، عاشورا ، بخوانی
      تو را راهی هدایت خود در آنی

      خوشا ! مؤمن که ایمانت ، به تقوا
      شبان روزی حضورت هان به نجوا

      به ژرف اندیشه مطلب گفت والی
      به خواندن راه گیری در چه حالی

      مقاماتی ، بگیری ، راه تقوا
      چو فرصت لحظه ای با او به نجوا

      به ذکری خوان خدایت را ولی جان
      تو را جایی برد ، سر سبز ، خندان

      به جایی می روی سر سبز و خرم
      کنارت ، اولیایی ، چشمه زمزم

      ز یک سو کوثری سویی دگر هان
      همانا ! سلسبیلی چشمه ، جوشان

      حسین بن علی ، شافی مُحبّان
      تو را هم ای نگارشگر نگهبان

      ولی را داده ای، عزّت خداوند
      نویسد نامه ای ایمان شود پند

      کتاب الله و عترت کن شفاعت
      محبّانت به خواندن حس آیت

      دگر باری کنم ذکری خداوند
      ولی را داده ای نعمت دلا پند

      که گویم حمد رحمان ذکر یاهو
      قلم ، کاغذ ، نگارد ، فکرِ نیکو

      بخواندن هر کسی را می گزیند
      به آن جایی رود ، مسند ببیند

      کراماتی ، ببیند از محبّان
      ز معصومان عالم پاک دینان

      عمل ، تقوا شود ،نجوای قلبی
      خدا خشنود گردد روح قبضی

      به آن فیضی رساند روح را هان
      زمینی ، آسمانی را ، نه پنهان

      به آن جایی رساند کردگارت
      زمینی آسمانی خود به حیرت

      به معنا گنج پیوستی ولی جان
      نوشتی مثنوی ، معنای ایمان

      شهادت نامه ای باشد ، به الگو
      حماسی نظم باشد هان چه نیکو

      حماسی نامه ، عاشورایِ مؤلا
      که الگو شد حسین آن مرد والا

      ولی اله بایبوردی

      rose
      rose rose
      rose rose rose
      rose rose rose rose
      rose rose rose rose rose

  • کرم عرب عامری   17 مهر 1399 13:01

    درودها استاد
    rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   17 مهر 1399 13:23

      سلام

      سپاس بزرگوار

      تقدیمی : rose

      تآویل و تفسیر پنج حرف

      #################

      مقدّس ذاتِ توحیدِ الهی
      به ایجازی بیان کردش کماهی

      به کاها ،یا و صادی ، هان مسلمان
      حسین آن جانگداز تشنه لب هان

      ز حرفی هان به پرسیدش جوابی
      که از اخبار غیبی شد ، غیابی

      که بر بنده اش زکریّا ،بیان شد
      حکایت بر محمّد هان عیان شد

      تمنّا ،از خدا شد آشکارا
      مرا تعلیم ده پروردگارا

      که این اسمای خمسه هان کیانند
      ندا آمد همان ، آل کسایند

      به اربع حرف ، در آرامشی ، هان
      چو یادی از حسین می شد چه گریان

      بپرسید از خدایش ، ماجرا را
      چه علّت می کشم آهی خدایا

      حکایت باز گو شد این چنینی
      شنو ، جانا ، ندایِ یا حسینی

      هلاکت ،کربلا ، صبری ،عطشناک
      ستمگر هان یزیدی جور بر خاک

      شنیدش چون زکریّا ،سه روزی
      به خلوت شد فغانی آه و سوزی

      به دور از قوم و خویشی یکّه تنها
      مناجاتی ، بکردش ، با خدایا

      خدایا بهترین خلق خودت را
      به فرزندش دهی ، او را بلایا

      فرود آری مصیبت ای خداوند
      عزا رختی بپوشانی ،چه گویند

      علی با فاطمه گریان کنی هان
      مصایب را ،دهی خالق بر آنان

      الهی ! ده مرا ،خواهانِ پوری
      که چشمانم شود روشن به پیری

      مرا ، وارث ، وصی گردد ، الهی
      مقامش چون حسین گردد کماهی

      چو دادی پور بر من هان خدایا
      چو ختمی مرتبت ، ماتم زده ما

      به روزی داد یحیی را به او، هان
      گرفتاری مصیبت شد چه گریان

      تولّد با حسین ، یحیی به حملی
      بشد شش ماهه هر یک ماجرایی

      ولی اله بایبوردی

      rose
      rose rose
      rose rose rose
      rose rose rose rose

  • بهنام حیدری فخر   17 مهر 1399 14:41

    درود بر شما جناب استاد بایبوردی ادیب ارجمند
    باغ اشعارتان پرفروغ و گل فشان باد
    مانا و پایدار و سرفراز باشید گرامیapplause applause applause rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   18 مهر 1399 11:01

      سلام

      جناب استاد حیدری فخر

      سپاس از دیدگاه ارزنده تان

      کامروا باشید

      تقدیمی : rose

      غمی دارم برایم همدمی لا
      تو را بینم به کنجی گر چه تنها

      نگاهی می کنی بر من تو را من
      کشش آهنربا قطبی هویدا

      ولی اله بایبوردی

      17 / 07 / 1399

      rose
      rose rose
      rose rose rose
      rose rose rose rose

  • حامی شریبی   17 مهر 1399 17:10

    قابلیتهای زبانی تان
    بسیار عالی ست
    شاعرتوانا
    جناب بایبوردی بزرگمهر rose

    • ولی اله بایبوردی   18 مهر 1399 11:03

      سلام

      جناب استاد شریبی مهرنگار

      سپاس از دیدگاه بسیار ارزشمندتان

      شادکام باشید.

      تقدیمی : rose

      زنی چنگی کنی ای دل که ای دل
      خیالاتی رسی جایی که منزل

      همانی را ، ببینی ، آرزویی
      به کنجی خلوتی در کلبه ای گل

      ولی اله بایبوردی

      17 / 07 / 1399

      rose rose rose rose
      rose rose rose
      rose rose
      rose

  • معین حجت   17 مهر 1399 22:35

    درود بر جناب بایبوردی بزرگوار rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   18 مهر 1399 11:06

      سلام

      جناب حجّت ارجمند

      سپاس

      تقدیمی : rose

      دشت را بینی ، پر از آلاله ای
      قلب را همچون چراغی لاله ای

      محفلی را ،نور بخشد ،روشنی
      سینه ای ،تفتیده ای ،جانانه ای

      ولی اله بایبوردی

      17 / 07 / 1399

      rose rose
      rose
      rose rose

  • محمد مولوی   18 مهر 1399 01:17

    سلام و درود
    دستمریزاد rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   18 مهر 1399 11:07

      سلام

      سپاس

      تقدیمی : rose

      بهشتی جاودان بینی جهان را
      همان اردیبهشتی ، ماه زیبا

      خوشا آنان درو کشتی جهانی
      رهاوردی بباشد سوی عقبا

      ولی اله بایبوردی

      17 / 07 / 1399

      rose rose rose rose
      rose rose rose
      rose rose
      rose

  • حسن مصطفایی دهنوی   19 مهر 1399 07:29

    سلام و درود
    ارزشمند و زیبا است
    در پناه خدا
    rose rose rose rose rose rose rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   19 مهر 1399 10:42

      سلام

      سپاس از همراهی تان

      ممنون از دیدگاه ارزشمندتان

      در جوار رحمت الهی

      rose rose rose

  • منصور آفرید   19 مهر 1399 09:36

    سلام بر استا دم جناب بایبوردی عزیز
    بسیار بسیار زیبا مثل همیشه
    سبز بمانبد rose rose rose

    • ولی اله بایبوردی   19 مهر 1399 10:45

      سلام

      جناب استاد آفرید بزرگوار

      سپاس از دیدگاه بسیار ارزشمندتان

      ممنون از همراهی تان

      شاگرد نوازی می فرمایند استاد ارجمند

      نهایت امتنان

      تقدیمی : rose

      پریشان حال دورانم کجایی
      ازت خواهم به پهلویم بیایی

      بگیری دستهایم را به دستت
      به آن جایی بری تا ،ناکجایی

      ولی اله بایبوردی

      18 / 07 / 1399

      rose rose rose rose
      rose rose rose
      rose rose
      rose

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا