امـروز یـادم کـن کـه فـردا نـیـسـتـم ،، یـادم کـنـی
هـنگام مـردن در قـفـس ؛ جـان دادم ، آزادم کـنـی

یـک روز مـی‌آیـد دگـر ؛ مـن نـیـسـتـم ای بی‌خـبـر
شب‌ همچو ناقـوس تا سحـر ؛ با ناله فریادم کـنی

یک...

روزگـار ؛ از نـیـک‌ورزیـهـای مـا ، خـالـی شـده ..!!
بخشش و راستی و مـهر ؛ کمیاب ومثقالی شده

رقّـت انگـیزست فراوان ، جای صلح و دوستی :
عـرصـۀ جـنگ و‌ نبـرد و قـهـر و جـنجـالـی شـده

مــردگـانـیـم ؛؛ د...

آن غــروب خـیــس بـارانـی مــنــم
یــاور شــبــهــای طــولانــی مــنــم

یــخ زده بـر دیـدگـانـم‌ خـون ســرد
زخـمِ تـیــزِ بـغــضِ پـنـهـانـی مـنـم

تیـره روز و شـب فـروز کـوچـه‌ها !
تـیـرْ چـراغْ ا...

مثـل یک غمـزده‌ای کـنج تِـراس ایسـتاده :
خـیـره بـر دورتـریـن‌‌ نـقـطـۀ آفـاق هـستـم

اشـک در چشـم سـرازیـر و دلـم از انـدوه :
دید هرکس چومرا گفت ؛ چه قبراق هستم

مثل آن دختـرک تـاکیِ تُـرکَـی ، عـشقـ...

آنـکـس کـه رسـیـده به ورای گـزنـد ..
بی‌شـک همه جا را کـشیـده به گَـنـد !

بَـهــرِ کـس درشـتـی بـدیـدی ، بـدان :
غــربــال بــدی را نــکــرده سَــرَنــد !!

دانـستـم دهانی که دروغـی بـگـفـت :
آمیختـه...