آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
بیوگرافی پرشنگ صوفی زاده
جنسیت زن
تاریخ تولد -
کشور ایران
شهر تهران
بیوگرافی زاده ی رشته‌کوه زاگرس و قندیل ام.
و تا متولد شدم : شعر به من مبتلا شد چونان نامَم : پرشنگ

پرشنگ  صوفی زاده

از شکافِ دیوار
زُل میزنم به چشمهای شب
گلوله‌های سربی
عینک را پَس زده‌اند
خیلی از مرگ دور نشده‌ام
سنگی بیصدا،
آخرین چُرتِ پرنده را
پاره می کند...
ملحفه‌ی سپید
بر سرِ شب می‌افتد
باد زوزه می‌کشد
استخو...

ادامه مطلب
پرشنگ  صوفی زاده

در پسِ این زندگی
چه تجارتی پنهان است
که اینگونه،
روی گهواره ی زمین
نوزادها
با دهانی گِل بسته،
یخ می زنند؟!

و چرا سقفِ خانه
ناگهان،
سفره ی مرگ میشود...
در کاشانه ای،
که شبهای زیادی در آن
ماه را
د...

ادامه مطلب
پرشنگ  صوفی زاده

گم شده در انبوهِ موهای بُریده
آئینه خَش میخورد در گوشه ی دیوار
به وقتِ سُر خوردنِ ستاره
رویِ دستهایی
که شعری می شود به رنگِ خون!

آهِ گره خورده در گلو
خورشیدِ رسیده ی چشم را
درو می کند به وقتِ درد...

ادامه مطلب
پرشنگ  صوفی زاده

ببینید:
شَتَکِ آبِ روی صورتش
پروازِ پرندگانِ دور سرش
- حتا-
این نُت های ریخته ی دورِ لَبش !

و کسی نفهمید:
چگونه پِلک های بسته ی شاعر
بالِ نُت های ریخته ی شعری شد
که غزلش را،
پرندگانی قَلم زدند
که ر...

ادامه مطلب
پرشنگ  صوفی زاده

شب است
هوس نقاشی کرده ام
بوم روی زمین..
رنگ، گوشه ی چشم من!

قلمو که بر می دارم
قلبم می لرزد...
و نَقش،
سینه ی دیوار می میرد!

دردم می گیرد
واژه ها در سَرم رژه می روند
حالم بد می شود
بالا می آورم...
...

ادامه مطلب
تبلیغات
تست
ورود به بخش اعضا

بازدید ویژه