3 Stars

درد را داد میزد

ارسال شده در تاریخ : 27 مهر 1402 | شماره ثبت : H9426796


تا چشم گشودم
چیزی از خانه نمانده بود
مگر دو پلکِ پاره‌‌ی پنجره!

شب که شد
سایه‌ای به درون خزید
سینه‌خیز راه پله را گرفت و
سرد روی دیوار نشست...!

سپیده که سر رسید
پِلک را باد بُرده بود
و حفره‌ی سیاهِ پنجره
خواب را در روز،
در دامنِ درد داد میزد!








شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 89 نفر 222 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /07/ 1402)   | سیاوش دریابار (30 /07/ 1402)   | حفیظ (بستا) پور حفیظ (30 /07/ 1402)   | سروش اسکندری (30 /07/ 1402)   | پرشنگ صوفی زاده (01 /08/ 1402)   | محمد مولوی (05 /09/ 1402)   | بختیار خضری (03 /10/ 1402)   | کامیل قهرمان‌اوغلو (03 /02/ 1403)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :5


نظر 11

  • امیر عاجلو   30 مهر 1402 11:25

    سلام ودرود rose  rose  rose

  • سیاوش دریابار   30 مهر 1402 12:19

    کدخدا
    می خواست خدایی کند
    اما نشد
    بعد مرگ پادشاه
    در شهر شاهی کند
    اما نشد

    با سلام و درود فراوان
    شعر شما را خواندم
    زیبا و دلنشین بود
    برایتان قلبا آرزوی توفیق دارم
    قلم سبزتان همیشه نویسا
    روح تان جاودان و پر فتوح
    موفق باشید rose

  • سیاوش دریابار   30 مهر 1402 13:46

    استعاره زیبایی به کار برده آید
    چندین بار خواندم تا متوجه شدم
    دو پلک پاره پنجره
    این استعاره های ناب است که دل آدم را به شوق میاورد

  • حفیظ (بستا) پور حفیظ   30 مهر 1402 15:40

    درودها بانو صوفی‌زاده شعرتان را خواندم بسیار زیبا بود applause applause rose

  • سروش اسکندری   30 مهر 1402 21:58

    بانو صوفی زاده بسیار زیبا سرودید
    big hug rose

  • کامیل قهرمان‌اوغلو   03 اردیبهشت 1403 19:12

    مرحبا و اَن بخیر .
    شعر زیبا رو باید خواند ، استفاده کرد، و لذت برد. شما زیبا قلم می‌زنی عزیز من

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا