3 Stars

کلمه‌های یخ زده

ارسال شده در تاریخ : 30 دی 1402 | شماره ثبت : H9428025


ایستاده بودم روی سنگ
با دو عصا
که دل به آسمان زده بودند
و تو
سی و دو بار پلک زدی
تا پنهان کنی هراس را
و من،
که باید
با سی و دو حرف
سرازیر می‌شدم
از کوهی که یخ زده بود....
با زبانی که در خطوط دستهایم
لجوجانه دیروز را سَر بریده
و لال شده بود...
با تمامِ زنبق‌ها
که داغ به داغ چال کرده بودم..

تو سی و دوبار پلک زدی
و سال ۳۶۵ روزِ کامل بود
و من،
ماه به ماه
زخمی‌تر و هلالی‌تر
خمیده...
در انتهای شبِ چهارده
به دنبالِ کلمه‌های یخ زده بودم...!



شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 28 نفر 67 بار خواندند
امیر عاجلو (30 /10/ 1402)   | شاعرزهره خانی مهرآبادی(شیدا) (01 /11/ 1402)   | محمد مولوی (02 /11/ 1402)   | محمود فتحی (02 /11/ 1402)   | بختیار خضری (04 /11/ 1402)   | پرشنگ صوفی زاده (20 /01/ 1403)   |

رای برای این شعر
تعداد آرا :3


نظر 2

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا