آخرین نوشته ها

معرفی کنید

    لینک به آخرین اشعار :
  • لینک به دفاتر شعر:
  • لینک به پروفایل :
بیوگرافی پرشنگ صوفی زاده
جنسیت زن
تاریخ تولد -
کشور ایران
شهر تهران
بیوگرافی زاده ی رشته‌کوه زاگرس و قندیل ام.
و تا متولد شدم : شعر به من مبتلا شد چونان نامَم : پرشنگ

پرشنگ  صوفی زاده

باد
خسته، پر درد و زخمی
بوی اعتراضِ سوخته می آورد.

ترانه ها را
تَلِ خاک در بر گرفته است.

و سکوت،
سهمِ ما...
بعد از این همه سرود!

به ناگاه،
واژه ای خروش می کند
نُت ها بر می خیزند...
شیون، دستها را
...

ادامه مطلب
پرشنگ  صوفی زاده

تمام شهر
در خواب بود
بیصداتر از سکوتی که
به ماه می سپردم.

و خبرِ مرگ را
هیچ دستی
از دهانِ شهر بیرون نکشید.

فریادِ درد را
آنقدر عمیق قورت دادم
که سکوت کَف کرد

و مرگ،
چون آبی خُنک
از گلویِ کوچکتری...

ادامه مطلب
پرشنگ  صوفی زاده

پشتِ هر شعرِ ایستاده
خونی به تاریخ آلوده است
و مرگ با لذت استخوان می جَوَد.

دستهایی پشت پرده،
خونِ آدمی را
جرعه جرعه می نوشد....!
و شبنم، انگشت شمار
از چشمِ پرندگانِ کور می ریزد.

قَلم ها را کوتاه و...

ادامه مطلب
پرشنگ  صوفی زاده

باز گشته ام
راهی بس طولانی پیاده آمده ام
دسته کلید
جلوتر از آهنگِ دل
در هوا می رقصد.

در سَرم غوغایی ست
رنگِ شوق در چشمانم فرش
و گلو میهمانِ بُغضی ست
که دوستش دارم.

اکنون،
به دَر رسیده ام
کلید زخمی ت...

ادامه مطلب
پرشنگ  صوفی زاده

لازم نیست بگویم :
- به چه نیاز مندم
چه هوایی دوست دارم
و چه لبهایی، مرا را ببوسد
یا حتا....
چگونه شب و روز
ریز...ریز می پوسم!
حتا نیاز نیست به آئینه بنگرم
و در شیار چروک هایم
رودخانه بکارم و
چین دام...

ادامه مطلب
تبلیغات
تست
ورود به بخش اعضا

بازدید ویژه