غزل هوار می کشد ،،، ترانه جـار می زند

سکوت شب برای گفتن از تو زار می زند

جنون به اوج می رسد خیال شیهه می کشد

قلـم به قلب واژه ها " چه بی گدار می زند

قسـم به حرمتِ قلـم ،،، به معبـد نگاهِ تو

که بی...

به شب: به ازدحام غربت ستاره ها قسم
به سیل بی بهانه و طنین گریه ها قسم

به سرخی شقایق و شمیم یاس و رازقی
به هق هقِ دقیقه ها و لحظه های عاشقی

به حرمت و قداست حریم واژه ی رفیق
به اولین نگاه های عاشقانه ...

تو که شاعر نبودی بغض باران را نمی فهمی
تو که درد جگر در زیر دندان را نمی فهمی
چه می دانی! چه میفهمی! تپیدن را" تکیدن را
و حرمان را نمی دانی و  هذیان را نمی فهمی

منم ته مانده ی یڪ مردِ ویران ، مرگــ ...

گوش کن قصه درام است شنیدن دارد
صحنه جرم از این زاویه دیدن دارد

خوب یا زشت ، جوانی به طریقی سر شد
هرچه من خوب شدم هی بد و هی بدتر شد

اولش با عطشی دست به دستم دادی
مدتی بعد رها کرده شکستم دادی

تکیه د...

بسته خالی سیگار و شب و بی تابی
بسته خالی قرص و غزل و بی خوابی

لعنتی بعد تو با این شب عریان چه کنم؟
ساعت صفر شده، با تب عصیان چه کنم؟

شده ام  یک منِ  بی تو که پر از دردسرم
لمس دستان تو کمبودِ دو تا چ...