دلتنگی شرقی( ترانه)

یه حسی تو چشات میگه
که عشق دیگه ای داری
واسه عاشق شدن شاید
از این دنیا طلبکاری؟

شمال سبز چشماتو
جنوب داغ آغوشت
منو دلتنگی شرقی
غروب عشق خاموشت

شدم حوای بی آدم
من آن...

برف سنگین نگاهش بر سرم بارید و رفت
بعد آن آغوش گرمش از تنم برچید و رفت

هر چه گفتم مبتلایم من به آن چشم سیاه
با دو چشمش عشوه هاکرد دلبرم ،خندید و رفت

بعد آن باغ نگاهم عصر پاییزی سرد
آمد و ...

دلم فریاد بر آرد
سکوت لحظه ها خاموش
در این وادی دلتنگی
کشیدم غصه در آغوش

به رنگ چشم بگردت
قسم گیرم تو را در بر
به روز محشر کبری
گذارم تاج عشق بر سر

دلم شادی فرا خواند
بگوید غصه ها خامو...

ماسکتو بردار عزیزم
ببین دارم اشک میریزم
ببین که از دوری تو
از غم و غصه لبریزم

فدای اون شبِ چشات
ببین چقد بهت میاد
اون خنده های الکی
وقتی ازم بوسه میخواد

دارم دوباره مست می شم
از بوی عطر پ...

لوح دلـم را
چه ساده نقش می زنـد
خدایـــم

و باور هایــــم
چه زود بارور می شونـد

در این دنیــای دروغ

شده ام چوپانی که
خلال به دندان گرگ ها می کشــد!

خدایا
از دیــاری که مردمان عمودش
در...