عمرم همه هیچ و پوچ و بی ثمر می گذرد
افسوس که این غافله عمر عجب می گذرد
رفتند و ما نیز زین گذر خواهیم رفت
کج دار و مریز ساقی، خوب و بد می گذرد
یک لحظه تامل درخویش، عبادت است
درگیر خودت باش که روز وشب می گذرد
بیهوده مَزن ساز مخالف، کِی دوست
زاهد زِتمام هستیش در دنیا، می گذرد
هرکه بدی کرد، کینه ای بر دل مَنشان
چون گُذری، او نیز زِجرمت، می گذرد
درحق تو آن کس که جفا کرد، ببخش
بخشنده که قاضی نیست، فقط می گذرد
همچو روحی که امانت داده ست به تو
پاک و منزّه باش، توبه کن، خدا می گذرد
تعداد آرا : 1 | مجموع امتیاز : 4 از 5