3 Stars

غم و انبوه

ارسال شده در تاریخ : 19 آذر 1398 | شماره ثبت : H948317

نمی بینی غم و انبوه که از چشمم سرازیر است
نمی بینی نشان بد که در پیشانی ما بود
به هرجا سر زدم هر دم،غم از بالین خود روید

نمی بینم گلی خوش بو،
که در این ملک،فقط جایه غم و تیغ است

نمی بینی
نمیدانم
شاید هم نمیخواهی ببینی
اشک مادر را،

برای آن دو فرزندی که بر بشقاب خالی باز نشسته
و هیچی نیز نمی گویند

نمی بینی،
نمیخواهی ببینی ظلم ظالم را

تو اصلا دل نداری دوست
و این هنجاره نا هنجار
طنه من را گدازان میکند هردم

و دیگر هیچ...!!!
..عارف رجب زاده(خُرم زاد)..

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 5 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 108 نفر 172 بار خواندند
پژمان خلیلی (26 /10/ 1398)   | عارف رجب زاده (29 /10/ 1398)   | خسرو فیضی (08 /01/ 1399)   | محمد مولوی (10 /12/ 1399)   |

رای برای این شعر
خسرو فیضی (08 /01/ 1399)  محمد مولوی (10 /12/ 1399)  
تعداد آرا :2


نظر 1

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا