تو که پادشاه مِلکیِ نظری نما جمیع را
بنموده لطف خالق به تو داده این مکان را
نکند ز یاد بردی که تو آب گند بودی
وخدای مهربانت به تو داده این بنا را
پدرت چو پادشا بود تو برو نما تفکر
که تو گر فقیر بودی چه نظر تو پادشاه را
به نصایحه ام نما گوش که تو دوری از مجامع
من شاعرقبا پوش به تو گویم این خبر را
ره هردومان فلان جا نه تو داردو نه ما را
هدم وحشم که داری تونما بسی مدارا
چو سوار فیل گشتی نظری به مور بنما
به ستم مکن حکومت نه خوشاید آن خدارا
به عبادتی بپرداز که سحر کند دَرت باز
به خدا توکلی کن که گشاید او تو را را
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 3
امیر عاجلو 19 آبان 1400 10:55
سلام ودرود
خسرو فیضی 24 آبان 1400 11:14
. با درودم نیک
. استاد ارجمند . چرا به صفحه دوستان و همکاران ادبی خود نمیروید؟
. چرا نظرات ارزشمند خود را از آنان دریغ می کنید ؟؟
. دوستان در پاسخ لاجرم به صفحه شما خواهند آمد
. و بدین طریق تبادل اندیشه ها و افکار گوناگون
. باعث رُشد و شکوفای غنچه های لب به خنده باز نکرده دانش و
. آگاهی هایمان خواهد شد ، اینک فضای سایت زمستان است !!!
. بیایید با یکدیگر (( فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم ))
. و فضای سایت را بهاری بسازیم . و ما در انتظار نظرات دوستان
. خواهیم بود
. ایام بکامتان موفق و پیروز باشید
علی آقا اخوان ملایری 19 آذر 1400 08:29
درودها بر شما شاعر گرامی
عالیست