3 Stars

قناعت

ارسال شده در تاریخ : 25 آبان 1401 | شماره ثبت : H9422837

( قناعت )
رفته بودیم به بازار
خرید لباس و شلوار
من یه لباس رو دیدم
با شوق یهو پریدم
مامان تا دید پسندید
منو نگاه کرد خندید
بابا هم اومد با خنده
گفتش که میپسنده
تا بابا داد اجازه
رفتم داخل مغازه
واسه انجام خریدم
قیمت لباس رو دیدم
خرید اون گرونه
شاید بابا نتونه
بابایی زحمتکشه
از صبح زحمت می کشه
برای نان حلال
عرق میریزه زلال
قدرشونو می‌دونم
از بابا جون ممنونم
بهتره کنم قناعت
خرید با استطاعت
یه لباس خوب و ارزون
انتخاب کنم جای اون
با قیمتی خیلی کم
ولی با جنس محکم
بهتره قناعت کنم
از اونا حمایت کنم
گفتم به بابا و مامان جون
اینو میخرم جای اون
این لباسه عالیه
اینو بخرید کافیه
از وظایف بچه ها
رعایت حال بابا
این رو بدونید بچه ها
یکی از وظایف ما
قناعات و مراعات ماست
رعایت حال مامان باباست
شاعر : رزیتا دغلاوی نژاد

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 4 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 79 نفر 227 بار خواندند
امیر عاجلو (25 /08/ 1401)   | امیر عاجلو (25 /08/ 1401)   | سلمان مروئی میلان (27 /08/ 1401)   | رزیتا دغلاوی نژاد (23 /09/ 1401)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (25 /08/ 1401)  امیر عاجلو (25 /08/ 1401)  
تعداد آرا :2


نظر 5

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا