(بیدار شو)
ای جان من بیمار شو
در این وطن بیدارشو
چند وقتی است که راحت شده ایم
گفته بودی که خیال است پرواز
مگر میشود نشسته پرواز کرد
خیزبردار ، آمادهء پرواز شو
نفس را چون زیر پا ،آزاد شو
زین سبب راحت و دل شاد شو
جان من دست از زمین بردار
این زمین باید نفس ها را کشیدن
ای جان من بیدار شو
چند وقتی است که راحت شده ایم
راحت از دیدارهای بی ثمر
راحت از دستان در جیب از بقل
راحت از تکرارهای بی هدف
راحت از آن حرف های بی عمل
راحت از مرده پرستان کهن
راحت از تعریف و تمجید ودغل
ای جان من بیدار شو
چند وقتی است که راحت شده ایم
وقت دل تنگی و دیوانه گی است
بوسه بر آن گونه های سُرخ هست
مُردنِ ما جور دیگر شده است
مرگ و میر جاده ها کم شده است
خرج مرگ در مرگ ما کم شده است
رفتن مسجد به ختم،ختم شده است
مسجد و میخانه رفتن کم شده است
ای جان من بیدار شو
چند وقتی است که راحت شده ایم
سرزمینم رسمهایی دارد جوان
رسم های خوب و بد باشد به آن
خوب را چون ببینی خوب چین
خوشه چین را خوشهءچینی نبین
نیک بین و نیک بین و نیک بین
بد ببینی ساقه اش از هرز چین
ای جان من بیدار شو
چند وقتی است که راحت شد هایم
رسم دیدن با صله ارحام ها
خوردن آجیل و میوه ،کام ها
رُفت و روب خانه و انبار ها
یا که شستن کینه و زنگارها
رسم دلتنگی ما پس رسم نیست؟
ای جان من بیدار شو
چند وقتی است که راحت شده ایم
رسم جاده ، جوجه و باد زغال
دود شد
دود و آب و جرعه ای حالِ مُحال
دودشد
آتشِ جنگل به کاشت یک نهال
دود شد
خانه را ویران کنیم از آشغال
دود شد
ای جان من بیدار شو
چند وقتی است که راحت شده ایم
رسم های چنگکی :
رسم آتش بازی نارنجکی
مهرو آیینی به ظاهر زورکی
رسم پول یک شبه چون منگکی
آتش است در زندگی چون بختکی
کم شدن چون دردهای دزدکی
نیست دوران عشق کودکی
اندکی باشد تفکر اندکی
رسم های بنگکی
ای جان من بیمار شو
در این وطن بیدار شو...
تعداد آرا : 6 | مجموع امتیاز : 5 از 5
نظر 21
امیر عاجلو 14 اردیبهشت 1399 04:45
درود بر شما
مجتبی جلالتی 19 اردیبهشت 1399 16:53
درود بر شما
مسعود مدهوش 14 اردیبهشت 1399 08:43
درودتان دوست ادیبم
زیبا چکامه ای خواندم و باز خواهم خواند ،پایا باشید
مجتبی جلالتی 19 اردیبهشت 1399 16:54
هزاران سپاس
نگاه پر مهرتان افزون
سعید اعظامی 14 اردیبهشت 1399 10:28
جناب جلالتی دوست ادبیم زیبا بود.سپاس فراوان
مجتبی جلالتی 19 اردیبهشت 1399 16:54
سپاسگزارم
محمد رضا درویش زاده 14 اردیبهشت 1399 12:20
درود بر شما
مجتبی جلالتی 19 اردیبهشت 1399 16:54
درودتان
علی معصومی 14 اردیبهشت 1399 14:52
درود ها بر شما
و آرزوی توفیق
در اعتلای هماهنگ و ادب پارسی و اسلامی برای شما ارجمند
◇◇◇◇
مجتبی جلالتی 19 اردیبهشت 1399 16:55
نگاه پر مهرتان افزون
علی روح افزا 14 اردیبهشت 1399 17:40
درود بر شما بزرگوار
پاینده باشید.........
مجتبی جلالتی 19 اردیبهشت 1399 16:55
هزاران سپاس
جمشید اسماعیلی 14 اردیبهشت 1399 19:04
مُردنِ ما جور دیگر شده است
مرگ و میر جاده ها کم شده است
خرج مرگ در مرگ ما کم شده است
رفتن مسجد به ختم،ختم شده است
مسجد و میخانه رفتن کم شده است
ای جان من بیدار شو
چند وقتی است که راحت شده ایم
سرزمینم رسمهایی دارد جوان
رسم های خوب و بد باشد به آن
خوب را چون ببینی خوب چین
خوشه چین را خوشهءچینی نبین
نیک بین و نیک بین و نیک بین
بد ببینی ساقه اش از هرز چین
زیبا سرودید
مجتبی جلالتی 19 اردیبهشت 1399 16:56
سپاسگزارم
عباس ذوالفقاری 15 اردیبهشت 1399 09:54
سلام ...وقت بخیر...فکر شما زیباست اما قالبتان بین شعر کلاسیک ، نیمایی و سپید غوطه ورست
جسارت بنده رو ببخشید
مجتبی جلالتی 19 اردیبهشت 1399 17:03
نگاه تان زیباست
نقدتان را دوست دارم به مهر
این حقیر شعری به نام پیروی کردن سروده ام که بزودی در سایت نمایش داده می شود.
مجتبی جلالتی 19 اردیبهشت 1399 17:08
استاد ذوالفقاری عزیز
تصور میکنم قالب این شعر سروش باشد
به هر ترتیب در خیلی از اشعارم بیش از قالب ،به محتوا و معنا می اندیشم و کلمات خود بر قلم جاری می شوند.
زبان را آن قلم نبود که سر عشق گوید او
نگاه تان را دوست دارم
منوچهر فتیان پور 15 اردیبهشت 1399 12:56
زیبا بود.سپاس فراوان
مجتبی جلالتی 19 اردیبهشت 1399 17:03
درود بر شما دوست گرامی
مریم پیروزیان 16 اردیبهشت 1399 11:54
درود برشما
مجتبی جلالتی 19 اردیبهشت 1399 17:04
سپاس فراوان از شما بانوی گرامی