شعرها از بهر آن به به شدن نازل نشد
حرف ما از رنج ها آن درد ها درمان نشد
دزد غارتگر ز بیت المالِ ما رسوا نشد
ماه ما داعم به پشت ابر شد تابان نشد
برده اند در جان و جسم مردمانم دستبرد
می خَرند آن جان مردم را دگر آن جان نشد
چون بسازند خانه ء مردم کنار رودها
می بَرد طغیان رود آن خانه ها را خان نشد
جاده و ریل و هوای ما شده بی حال و روز
راه ما کج راهه گشته راهمان پایان نشد
سقف هر خانه چه کوتاه و هزاران چکه ها
سقف قیمت ها چه ناپیدا نمایان آن نشد
گاهی آن مستاجران و موجران در سختی اند
او بُود چون صاحب این خانه ، َملاک آن نشد
درد و رنجی حاکم است تا آن صدا را نشنویم
آن دکل با آن بزرگی پس کجا پنهان نشد
هر که را گفتند مسئول حمله کرد بر دیگری
از کلفتی زیر بارش او نرفت گردن نشد
چون بود آن مارها بر دوش هر ضحاک خویش
کاوهء ما دست فروش است کاوه آهنگر نشد
وعده ها را سر به خرمن می دهند ازآن قدیم
چون کشیده ساعتی را یک عقب وقت آن نشد
لقمه ای نان و پنیر چون آن خوری سیرت کند
قطعه های این زمین را لقمه ها سیرآن نشد
گفته بودند ما همه اعضای یک پیکر بُدیم
عضوها را چون بریدند بی قراری آن نشد
صد دُرست است آن خدا با صابران است صبرکن
ما کجاییم ، بی تحمل صبر ایوب آن نشد
چای و میوه میخورند در مجلس ترحیم ما
صد هزاران نوحه خواندم چون کسی نالان نشد
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 15 خرداد 1399 11:54
درود و سلام موفق و مانا باشید
مسعود مدهوش 15 خرداد 1399 12:30
درود بر دوست گرانقدر و شاعر سرزمینم
زیبا غزلی خواندم و لذت بردم، بتابید به شعر و فرهنگ ایران زمین
حامی شریبی 15 خرداد 1399 15:41
طول عمر باعزت شاعر خوبیها
زیبا و صمیمی
کرم عرب عامری 15 خرداد 1399 23:22
ولی اله بایبوردی 16 خرداد 1399 10:29
بازگویی درد اجتماع
کی پایان می پذیرد خدا می داند و بس
از دست مردم خارج است
عزم و جزمی لازم تا مدینه یِ فاضله ای رؤیت شود ...
سلام و درودها
دستمریزاد
علی معصومی 16 خرداد 1399 12:04
درود ها بر شنا....
محمد رضا درویش زاده 16 خرداد 1399 17:46
هزاران درود
معین حجت 17 خرداد 1399 10:37
درود بر اندیشه ی آقا مجتبیِ بزرگوار