تابستان است
پراز گرما پر ازتابش
هوا گرم و زمین داغ است
همه بُستان پر از محصول
درختان سبز و پُر پیمان
ثمر دادند پر از میوه
هزاران رنگ خوردن ها
ولی دستان چرا خالیست
هوا باشد چنین گرم و
زمین باشد از این گرما چنین زنده
نگاهی کن
که باغ دل بُود سرمازده
تابستان است
هوا گرم است
چرا این دل
ندارد یک ثمر میوه
که خوردست آفت ظلمت
به یک سفره هزاران رنگ محصول است
مقابل را هزاران چشم در اندوه است
مزارع سبز ، مراتع سبز
کشاورزان می کارند
عشایر سخت در کارند ، هزاران دام پَروارند
به یک سفره کباب و چنجه و برگ و ...
مقابل را به یک پاچه به صد عائل پُراز درد است
تابستان است
هوا گرم است
نَفَس ها سخت می آید
خنک باد نسیمی که دارد زیر یک کولر
نویسد نامهء ما را
نشسته دیگری آنجا
به زیر سایهء بیدی
تفکر ها چه او دارد
بود او خواب یا بیدار
که خواند فلسفه بَر دار
هِگل ،سارتر یا بودوار
هوا گرم است
خورشید سوزان است
که گویی مهر افروزد
همه دنبال یک سایه
مقابل باشد آن آتش
دلم می گیرد آنجا که
ندارند سایه بالاسر
گرفتند فاتحه یادش
دلم می گیرد آنجا که در آن گرما هوا سرد است
دلم می گیرد آنجا که به یک ویروس صد درد است
برای درد درمانی است
ولی بی رحمی از صد درد بی رحم است
کجایی سایهء روحم
که در آن زیر بنشینم
فقط بر مهر اندیشم
نه اندیشم
به پا خیزم
چراغ عشق افروزم
که دلها را به دست آرم
شکستن را ندانم من
تابستان است
هوا گرم است
هوا مردانه از گرما
بود آیا بسوزاند دل از سرما
کند خاکسترش را دفن
که گوید مرگِ فصل مرگ نزدیک است
تابستان است...
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 8
امیر عاجلو 01 تیر 1399 20:39
.مانا باشید و شاعر
جابر ترمک 01 تیر 1399 23:57
درود دلنوشته زیبایی است
ولی اله بایبوردی 02 تیر 1399 08:07
سلام و درود
حدیث نفس
لطیف و دلنشین به یاد ماندنی
معین حجت 02 تیر 1399 10:00
درود بر آقا مجتبیِ بزرگوار
مرضیه نورالوندی 02 تیر 1399 23:06
درودتان باد بزرگوار
دکتر کیوان محب خسروی 03 تیر 1399 09:50
درود
منصور آفرید 03 تیر 1399 12:44
درود بر شما سروده ای بسیار زیبا
محمد رضا درویش زاده 03 تیر 1399 13:46
هزاران درود تولدتان مبارک باد رفیق