......
چوپان را کُشتند...
گوسفندها نگاه کردند
به خونی که ریخته شد
.......
پنجره ی کوچه...
گنجشک ها
پشتِ پرده ندارند
......
عکاسخانه ی قدیمی:
تویِ قابِ عکس
یک نگاتیفِ سوخته
.....
درِ زیبایِ بسته ...
قفلِ ارزان
ـــــــــــ
● #احمد_آذرکمان
آبان سردِ هزار و چهارصدِ فشافویه
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 23 آبان 1400 22:34
خسرو فیضی 24 آبان 1400 10:54
. با درودم نیک
. استاد ارجمند . چرا به صفحه دوستان و همکاران ادبی خود نمیروید؟
. چرا نظرات ارزشمند خود را از آنان دریغ می کنید ؟؟
. دوستان در پاسخ لاجرم به صفحه شما خواهند آمد
. و بدین طریق تبادل اندیشه ها و افکار گوناگون
. باعث رُشد و شکوفای غنچه های لب به خنده باز نکرده دانش و
. آگاهی هایمان خواهد شد ، اینک فضای سایت زمستان است !!!
. بیایید با یکدیگر (( فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو در اندازیم ))
. و فضای سایت را بهاری بسازیم . و ما در انتظار نظرات دوستان
. خواهیم بود
. ایام بکامتان موفق و پیروز باشید
ابوالحسن انصاری (الف. رها) 25 آبان 1400 23:49
احمد آذرکمان 27 آبان 1400 00:58
ارادتمندیم آقا
درود بر شما.