بنام خدا
دوباره هفتم ذیالحجه داغِ روی دل است
به یاد حضرت باقر مدینه مشتعل است
کسی که نور دو چشم امام سجاد است
جهان بدون وجود امام، بر باد است
کسی که جامعه را با عمل هدایت کرد
به سفرههای فقیرانه هم عنایت کرد
امام پنجم شیعه حسینی و حسنی است
همیشه با جگری خون، به یاد بیکفنی است
کسی که روی دلش مانده داغ کرب و بلا
مقابلش سرِ سردارها شدند جدا
به چشمهای خودش دید کربلا چه گذشت
به نوگلانِ حسینی، به خیمهها چه گذشت
شبیه عمهی خود صابر است و شکرگزار
شبیه حضرت زینب در انتهای وقار
اگرچه زهر، خودش را به سینه جا میکرد
برای قاتل خود زیر لب دعا میکرد
خدا کند که همه پیرو امام شویم
هرآنچه هستم وهستید،بامرام شویم
.................
علی رفیعی
تعداد آرا : 5 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نقد 1
رضا زمانیان قوژدی 09 امرداد 1399 10:46
درود بر بلبل باغ عصمت و طهارت
واژگان چنان با دقت و وسواس انتخاب و جایگذاری شده اند،
که نه چایگزینی دارند و نه جایگاهی بهتر!
شعر ملکۀ ذهنی شاعر است و واژگان منادمان دائمی وی که
اشغارش هر یک از دیگری فصیح تر و شیواتر هستند.
استاد رفیعی نازنین، بدون کمترین ادعایی و در کمال خضوع
تنها به ایفای نقش مهم شاعری، و رسالت خویش پرداخته و
از حواشی بکلی فاصله می گیرند.
برایشان توفیقات روزافزون آرزو دارم