بنام خدا
به عشق حضرت معصومه شعر می سازم
به این که نوکر اویم همیشه می نازم
حسودی ام شده با دیدن کبوتر ها
همیشه در پی آنها به فکر پروازم
میان مردم شهرم شدم سرافکنده
ولی کنار شما باز هم سرافرازم
نگفته ام به کسی راز های قلبم را
از این به بعد شمایید محرم رازم
اگر بهشت حرم یک خیال پردازی است
چقدر خوب که من هم خیال پردازم
حریم پاک شما آبروی ما شده است
سفر به قم همهی آرزوی ما شده است
خدا کند که بهشتی شوم به لطف شما
مطهر از همه زشتی شوم به لطف شما
دوباره اشک و دعا را به فال نیک بگیر
بیا و توبه ی ما را به فال نیک بگیر
وجیهه اید و کریمید التماس دعا
امید بچه یتیم اید التماس دعا
دلم مسافر شهر شریف قم شده است
میان آنهمه زائر دوباره گم شده است
چقدر مزه ی خوبی است مزه ی درمان
شفای درد مرا داده اید با سوهان
کویر ، پیش شما شد شبیه یک دریا
عدم کنار شما شد هزار ها دنیا
در این بهشت نمک گیرتان شدیم همه
امیدوار به تدبیرتان شدیم همه
چقدر مرجع تقلید در کلاس شماست
تمام صحن،پر از بوی عطر یاس شماست
امام هشتم ما خواهر ی چنین دارد
خوشا به حال کسی که فقط همین دارد
کسی که عرش فقط گوشه ایست از حرمش
کسی که خارج وصف است بخشش و کرمش
دلم به پنجره های حرم گره خوردست
همان دلی که به زیر فشارها مردست
کسی که آمده قم، حیف جمکران نرود
زیارت حرم صاحب الزمان نرود
اگرچه غصه و ماتم شدست دمسازم
به شوق وصل شما با زمانه می سازم
مرا ببخش که یک نقطه باز کم دارم
مرا ببخش که سربار جای سربازم
منی که آمده ام جمکران به عشق مسیح
نگاه کن که به دنبال وحی و اعجازم
چه حیف قافیه هایم همیشه اجباری است
شدست آخر شعرم شبیه آغازم
ببخش شاعر خوبی برایتان نشدم
چراکه من نه ادیبم نه اهل شیرازم
...........................
علی رفیعی_وردنجانی
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 21 خرداد 1400 22:35
لطیف و دلنشین
کاویان هایل مقدم 22 خرداد 1400 09:16
اجرتان با صاحب این روز
کیوان هایلی 22 خرداد 1400 09:46
درودهای بیشمار بر شما جناب رفیعی عزیز
دستمریزاد
قلمتان سبز
سیمین حیدریان 22 خرداد 1400 10:58