بغض غریبی در هجایم جا گرفته
قلب غزل انگار از دنیا گرفته !
آتشفشانی و سخن هایت گدازه ست
لبهات داغ و دل مذاب ، اما گرفته ...
شلیک کن ، آتش بزن ، ختم کلامی
راه نجاتت در گلوله جا گرفته !!
دل کندم از تو با تمام بی قراری
عشقت چه بی اندازه حالم را گرفته
بیدار شو !، فریاد کن !، بانوی خفته!
تاکی ، کجا ، لکنت زبانت را گرفته؟!
باید بپاشی مهرورزی را دوباره
مانند بذری که زمینش پا گرفته
دراین سکوت محض و وحشت بار امشب
شاید دل تنهای من تنها گرفته !
#محبوبه_دشتبان
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 3 از 5
نظر 4
امیر عاجلو 11 شهریور 1400 13:19
سلام ودرود
محمد خوش بین 11 شهریور 1400 13:34
سلام و درودها
محمد مولوی 11 شهریور 1400 15:28
حسن مصطفایی دهنوی 13 شهریور 1400 07:22
سلام و درود بانو
بسیار زیبا است
سربلند و پاینده باشید