آوای غزل ترانه دارد از تو
دنیا همه جا نشانه دارد از تو
در گوش من آهسته دلم روزی گفت
دل دل زدنم بهانه دارد از تو
بر روی تنش درخت پیری حک کرد
سر سبزی من جوانه دارد از تو
مه موی تو را دید و فلک فاش نمود
شب گریه ی هر شبانه دارد از تو
هر دام به من شکوه ای از صیدت کرد
دامی نبود که دانه دارد از تو
من شیوه ی شاعریت کجا دانستم
آتش به زبان زبانه دارد از تو
«یک عمر میتوان سخن از زلف یار گفت
در بند آن نباش که مضمون نمانده است
صائب»
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 15 خرداد 1401 10:19
درود و سلام موفق و مانا باشید