غزلی تازه
غزلی ساخته ام بند بندش آب است
غزلم مثل دلم تشنه لب و بی تاب است
غزلمم صحبت عشق است و پریشانی آب
شرح جانسوز دل و اب و رخ مهتاب است
ماه عریان شده و در اب بدن میشوید
اب از لمس تن مهوش وحشی سیراب است
آسمان شاهد این عشق زلال است شبی
که دگر ابرسیه چهره بدبین خواب است
قصه اب و تن ماه و هم آغوشی عشق
صحبت عاشق و دیدار گل مرداب است./
بابک قدمی. واریانی. «ققنوس»
شنبه ۱۴۰۲/۰1/۰۵ ساعت :۳:۴۰
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 6
امیر عاجلو 08 فروردین 1402 23:15
درود بر شما
بابک قدمی واریانی 25 فروردین 1402 02:30
باسلامی به زیبایی بهاران
صدیقه جـُر 10 فروردین 1402 00:30
درودبرشما بسیار عالی
بابک قدمی واریانی 25 فروردین 1402 02:32
باسلام خدمت خانم فرهیخته و شاعر عزیز .
خوشحالم که مورد وثوقتان قرار گرفت.
خدا نگهدار
علی معصومی 26 فروردین 1402 01:36
درودها بر شما
حناب قدمی عزیز
بابک قدمی واریانی 05 اردیبهشت 1402 03:32
با سلام خدمت جناب مهندس علی معصومی ادیب فرخنده و شکیبای ما