3 Stars

در آغوش مرگ

ارسال شده در تاریخ : 11 فروردین 1400 | شماره ثبت : H9415594

به وقت خواب ملک الموت بدیدم
آن حضرت یار به وقت موت بدیدم
سخن از عشق و جان می زد
بوسه بر لب و دهان می زد
اندر این میان که ما را
گرفته بود تنگ در آغوش
دم از قبضه ی روح و روان می زد
به این هنگامه
بگشودم زبان به شکوه و شکایه
بگفتم او را با حرف و کنایه
که چه عجب آخر از ما یاد کردی
چشممان را با جمال خود پر از انوار کردی
ما را که مدت هاست اشتیاق دیدار
تو چرا به ما پشت کردی، ای دلدار
کنون نیز چه بگویمت، که دیر آمده ای
آخر و عاقبت هم که آمده ای
بحر دریافت هیچ آمده ای
قبلِ تو، آن مه روی دلنواز
همان معشوقه ی پر از غمزه و ناز
همان عاشق کش عاشق گداز
برد از ما روح و روان را
نمانده ما را دگر هیچ به غیرِ
این جانِ پر از درده بی درمان را
این نیز آنِ تو
بگذار شود منقوش به نامِ تو.

شاعر از شما تقاضای نقد دارد

تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 110 نفر 171 بار خواندند
امیر عاجلو (11 /01/ 1400)   | کاویان هایل مقدم (11 /01/ 1400)   | محمد محمدی (11 /01/ 1400)   | ولی اله بایبوردی (12 /01/ 1400)   | جواد امیرحسینی (10 /02/ 1400)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (11 /01/ 1400)  جواد امیرحسینی (10 /02/ 1400)  
تعداد آرا :2


نظر 4

تنها اعضا میتوانند نظر بدهند.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا