شعری قدیمی:::
چون من دگر نگاری کس در جهان ندارد
کس در جهان خدا را این همزبان ندارد
زلفی سیاه چون شب چشمی سیه تر از آن
قدی که در مقامش سرو چمان ندارد
در هیچ سرزمینی از بخت خوش چو من کس
دلداده ای چنین را آرام جان ندارد
اقبال خوش که چون من بر شاخسار دولت
این مرغ خوش نوا را بر آشیان ندارد
فرهاد کوه کن هم چون من ز بذل یزدان
بر بیستون عشقش این دلسِتان ندارد
زیبای نازنینی چون ماهروی من کس
در شهر خوبرویان بر آستان ندارد
مجنون چه نازد آخر بر حسن روی لیلا
تا همچو من نگاری در کاروان ندارد
بر آسمان قلبم دارم چنان مهی را
از بخت خوش مثالش هفت آسمان ندارد
کشتی عمر من شد ایمن ز بعد وصلش
دیگر چه غم به طوفان گر بادبان ندارد
ایزد به ذوق کافی آن گونه پیکرش را
پی زد که مثل او را گیتی نشان ندارد
در هفت سوی عالم دیگر کسی چو ساعی
پنهان ز دیو و آدم عشقی چنان ندارد
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 9
امیر عاجلو 02 تیر 1400 19:07
منصور آفرید 02 تیر 1400 21:31
درود بر استاد گرامی
بسیار زیبا
علی آقا اخوان ملایری 02 تیر 1400 21:55
هزاران درود بر شما استاد ارجمند
زیبا غزلی لطیف و دلنشین سروده اید
دستمریزاد
قلمتان نویسا
بابک قدمی واریانی 03 تیر 1400 06:58
واقعا زیبا سروده اید
زیبا و دانشین
محمد خوش بین 03 تیر 1400 16:22
سلام و درودها استاد عزیزم
مثل همیشه عالی بود
احسنت بر شما
شبنم رحمانی 03 تیر 1400 20:05
درود بر شما استاد بزرگوار . زیبا و عالی
کیوان هایلی 04 تیر 1400 07:34
درودها بر شما دوست بزرگوار جناب استاد قادری عزیز و گرامی
بسیار زیبا و دلنشین سرودید
قلمتان استوار
جواد امیرحسینی 04 تیر 1400 17:02
سلام و عرض ادب جناب قادری. بسیار عالی ،نغز و روان سروده اید. احسنت. زنده باشید
کاویان هایل مقدم 05 تیر 1400 10:20
بسیار لذت انگیز، پخته و جان بخش
دستمریزاد کاظم خان قادری عزیز