دلم برای تو ای یار مهربان تنگ است
علاقه ام به تو ای دوست پاک و بیرنگ است
مرا به روی تو هرلحظه میل دیداراست
مرا به کوی تو هرروز قصد وآهنگ است
مثال روی من و تو چو ابر و خندۀ باغ
حدیث قلب من و تو چو شیشه وسنگ است
به دل نه دوری و امّا برون ز عالم دل
میان راه من و تو هزار فرسنگ است
ز من مخواه خیالت ز سر برون فکنم
چنین مکن که نشانی ز مکرو نیرنگ است
ز فکرغمزه برون شو زبان لطف گشای
مگو که با دلم اینک به دل ترا جنگ است
هرآنچه دل به تو گوید صواب دان و بگوی
کلام و فعل مغایر ز عاقلان ننگ است
ندا شنیدن و رفتن یقین نه انصاف است
خطا ندیده مجازات خود نه فرهنگ است
پیام عشق به سویت روانه می دارم
«غمین» پیمبر واین آیه های ارژنگ است
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 04 فروردین 1403 07:49
درود بر شاعر گرامی ,شعر شما را خواندم موفق باشید
محمود فتحی 08 فروردین 1403 21:52
درود شاعر کرامی صبور باش روزی به میشود