وعده ی دیدار
امشب از خواب گریزانم و بیدارم من
مستِ آن لحظهیِ تاریخی دیدارم من
تا گره خورد نگاهم به نگاهت، گلِ من!
عاشق ات گشته ام و سخت گرفتارم من
شرم چشمان تو برده است قرار از دل من
از شمیمِ نفسِ گرمِ تو سرشارم من
گرچه مستم ولی از شوق وصالت امشب
تا سحر رقص کنان، دیدهیِ هشیارم من
وصفِ دیدارِ تو ای دوست، نیاید به بیان
گرچه خود مدّعی و صاحب اشعارم من
دیدمت!... باز دلم تنگِ نگاهِ تو شده
وعده ی بعد کجا؟ در پی تکرارم من
#جواد_امیرحسینی(مهراد)
۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 2
امیر عاجلو 03 خرداد 1402 09:10
سلام ودرود
قاسم لبیکی 05 خرداد 1402 18:39
بسیار زیبا
و
دلنشین
درود بر شما