مثلِ گیسوی تو در باد، پریشانم من
به پریشانی گیسوت، که حیرانم من
مثل یک خانه به روی گسل تهرانم
که به آنی و تکانی، همه ویرانم من
یکسره رفته قرار از دل تنگم امشب
بی هدف، هم قدم کوی و خیابانم من
شاعرِ چشمِ شَرَر خیزِ تو بودم، روزی
مثل مرغِ سحری، مرثیه می خوانم من
مرگِ عشقِ من و تو؟...آه!.. زبانِ من لال
هم نوا با شب و با گریهیِ بارانم من
شهر ابریست و دل تنگ، نگارم!...برگرد
بی تو سرما زدهیِ فصلِ زمستانم من
رفته ای ماه من و یادِ تو در یادِ من است
که به یادت همه شب، دیده ی گریانم من
تو بزرگی و من از خامی خود بد کردم
هر چه کردم به تو ای عشق! پشیمانم من
#جواد_امیرحسینی(مهراد)
۱۹ خرداد ۱۴۰۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 20 خرداد 1402 09:08
درود بر شما