شد خزان بستانِ پیغمبر، گلی پرپر شده
ساقهیِ یاسی شکسته، باغِ او بی بر شده
خون چکیده بر دَر و دیوارِ منزلگاهِ وحی
شرحه شرحه، آیه هایِ سورهیِ کوثر شده
چادر و آتش، دَر و دیوار، بازویِ کبود
شمع ها می سوزد و پروانه خاکستر شده
فاجعه از کوچه ها آغاز شد، آن روز که..
نیلی از دستِ مغیره، صورتِ مادر شده
قامتِ مادر شکست امّا، پدر خم شد ز درد
محشرِ کُبرا به پا، در سینهیِ حیدر شده
مادری در بسترِ مرگ و پدر عزلت نشین
خون به قلبِ اهل بیتِ پاکِ پیغمبر شده
هیچکس اینجا سلامش را نمی گوید علیک
بعد او دیگر علی، بی یار و بی یاور شده
اشک می ریزد علی، در سوگ همسر بی صدا
چاه و نخلستان، قرینِ فاتحِ خیبر شده
داغ او جانسوز و طفلانش از آن در ماتمند
کربلا نزدیک و زینب زین عزا، مضطر شده
آه! می گویند: عالم چون صدف، زهرا دُر است
وای! اینک این صدف، خالی از این گوهر شده.
#جواد_امیرحسینی(مهراد)
۲۴ آذر ۱۴۰۲
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 25 آذر 1402 10:47