چه کوتاه دوستت دارم
را گفتی
به اندازه تنها دو واژه : یک دم و بازدم
و چه طولانی عاشقت شدم
به درازای همه عمرم
تا آخر نفس کشیدن ٬
حال احساس می کنم ده ها نفرم
شاید هم صدها نفر
چون هر شب از دلتنگی می میرم
و هر صبح
یک آدم ِدیگر
در من جان می گیرد
و به دوست داشتن ِتو ادامه می دهد
یکی را دوست داشتم
آنقدر برایش فکر کردم
تصورى که از او داشتم
از خود واقعیش سبقت گرفت
بعدها..
دیگر خودش را دوست نداشتم.
تصور ذهنى خودم را دوست داشتم!
بامداد یکشنبه
ششم فروردین نود و شش
بیست و ششم مارس
تعداد آرا : 2 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 29 خرداد 1400 00:12