3 Stars

تماشا

ارسال شده در تاریخ : 20 تیر 1401 | شماره ثبت : H9421454

سر گیسوی تو در مشت گره خورده ی باد
خبر از خانه ی ویران شده در مه می داد

من همان نامه ی نفرین شده بودم که مرا
بارها خط زد و تا کرد ولی نفرستاد

داس بر ساقه ی گندم زدی و بی خبری
آه یک مزرعه در پشت سرت راه افتاد

هر چه فریاد زدم ، کوه جوابم می کرد
غار در کوه چه باشد ؟ : دهنی بی فریاد


داشتم خواب شفایی ابدی می دیدم

که تو از راه رسیدی مرض مادرزاد



بغض من گریه شد و راه تماشا را بست

از تو جز منظره ایی تار ندارم در یاد

شاعر نمی خواهد که این شعر را نقد کنید.

ارسال ایمیل
کاربرانی که این شعر را خواندند
این شعر را 51 نفر 82 بار خواندند
امیر عاجلو (21 /04/ 1401)   | مهران قرجه داغی (22 /04/ 1401)   | محمد مولوی (08 /08/ 1402)   |

رای برای این شعر
امیر عاجلو (21 /04/ 1401)  
تعداد آرا :1


نظر 1

شاعر نظر دهی برای این شعر را غیر فعال کرده است.

سریال خاتون قسمت6
سریال خاتون قسمت 6
تبلیغات فرهنگی
تو را به هیچ زبانی
بازدید ویژه
ورود به بخش اعضا

تولد اعضا