من اینجا هنوزم به یادِ تو ام
به یادت هنوزم دلم سَرخوشه
خودت نه ولی غصّهی چشم هات
منو یک روز از این روزا میکُشه
شدم عاشقی که واسه بودنت
دلش رو به هر در داره میزنه
کسی که واسه داشتنِ چشمهات
از هر چیز و هرکس دلو میکَنه
حالا رفتی و نیست این باورم
که حرفایی که میزدی راست نیست
که تنها باید شبهامو سَر کنم
که قلبِ من عشقی که میخواست نیست
دیگه حتی بارون قشنگ نیس واسم
توی جاده چالوس یا توی هراز
من از دست رفتم خودت میدونی
امیدی ندارم به عمرِ دراز
دیگه هیچ کس واسه من «تو» نشد
واسه قلبِ من دیگه بی تا شدی
همه دنیا واسم جهنم شد و
تو واسم شبیهِ یه دنیا شدی
قشنگ نیست بعدِ تو دنیا واسم
همه روزا عینِ هم و برفیه
تو نیستی و لعنت به این روزا که
زمانِ سکوت، وقتِ بی حرفیه
شبایی که نیستی کجا کز کنم
کدوم گوشه از این اطاقِ شلوغ
هنوزم نشد رفتنت باورم
هنوزم میگم این دروغه، دروغ
تعداد آرا : 3 | مجموع امتیاز : 4 از 5
نظر 1
امیر عاجلو 02 امرداد 1401 23:31
.مانا باشید و شاعر